- ارسالها
- 121
- امتیاز
- 1,542
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان
- شهر
- ...
- سال فارغ التحصیلی
- 1403
- مدال المپیاد
- طلای المپیاد Overthinking
ما یه جایی بودیم که باید یه کاری برعهده میگرفتیم...یا سفره جمع میکردیم یا ظرف میشستیم و یا جارو میکردیم:خونه خیلی بزرگ بود...خلاصه
اعتراف میکنم اومدم زرنگی کنم دیدم ظرفا کمه
کاملااااااا فداکارانه گفتم اوکی ظرفا با من
به خیال خودم چقدم برد کردم ک یه اهنگی میزارم 4 تیکه ظرف میشورم از کلی کار دیگه در میرم
نگو اینا دو تا اشپزخونه داشتن بقیه ظرفا تو اون اشپزخونه بود:)
خلاصه یه 4 سینک شستم و تصمیم گرفتم دیگه از رو ظاهرهیچکاری رو قضاوت نکنم:)
اعتراف میکنم اومدم زرنگی کنم دیدم ظرفا کمه
کاملااااااا فداکارانه گفتم اوکی ظرفا با من
به خیال خودم چقدم برد کردم ک یه اهنگی میزارم 4 تیکه ظرف میشورم از کلی کار دیگه در میرم
نگو اینا دو تا اشپزخونه داشتن بقیه ظرفا تو اون اشپزخونه بود:)
خلاصه یه 4 سینک شستم و تصمیم گرفتم دیگه از رو ظاهرهیچکاری رو قضاوت نکنم:)