اعتراف میکنم که یه مشکل عجیبی در فهم سرود ملی دارم
مثلاً هنوز نمیدونم بهمن دقیقاً فر ایمان ماست یا سر ایمان ماست
مشکل از این مسئولین محترمه که رو قابلیت درک ما از طریق سمعی اکتفا میکنن
پ.ن: ملت ، اف بی همون فیسبوکه (خوبه اینجا راه افتاد چارتا چیز آدم یاد میگیره )
اعتراف میکنم کلاس سوم میزامون 3 نفره بود همه ی امتحانامون مشورتی حل میشد
اعتراف میکنم کلاس چهارم یک بار رضایت نامه ی یکی از بچه ها رو که یادش رفته بود بدی مامانش امضا کنن بعد کلی تمرین و اینا امضا کردم (جعل امضا و اینا ) ناظممون نفهمید از اون به بعد هردفعه که میخواستن رضایت نامه ها رو جمع کنن زنگ قبلش کلی سرم شلوغ بود
اعتراف میکنم از دوران کودکی از خاله بازی و اینا کلآ متنفر بودم!!!!
اعتراف میکنم یه کاری کردم الان مثه چی عذاب وجدان گرفتم!
اعتراف میکنم به مقداری که از درس ادبیات ترس دارم از ریاضی و زیست و کلآ همهی اختصاصیا ترس ندارم!
عاتراف میکنم اولین جعل امضام سال اول ابتدایی بود B-)
اعتراف میکنم از حضورم در سایت اهداف شومی در سر دارم! {نه انقدر شوم حالا!!!}
اعتراف میکنم اولین دیدارم با حمید شجاعی با یه "افسری" محکم شروع خواهد شد! (اون دفه اومد مهد نیومد پیش ما!)
اعتراف میکنم ... بیخیال این یکی خیلی خاک بر سری بود
+
اعتراف میکنم هر موقع تو مدرسمون سر صف سرود ملی میذارن طبع شعرم گل میکنه و متن سرود ملی (بجز اون تیکهی شهیدان و اینا) رو تحریف کرده و با الفاظ خراب(!) جایگزین میکنم! یَک حالی میده
اعتراف میکنم از بچگی از خاله بازی بدم میومد،همیشه عشق ماشین بازی و اینا بودم
در همین راستا اعتراف میکنم همیشه با داییم پلیس بازی میکردمو هنوزم که هنوزه دوس دارم خلبان بشم...
++
اعتراف میکنم از تاریکی میترسم
اعتراف میکنم که چند روز پیش در ازای زدن یه بانگ غیر اخلاقی (!) به مدت 2 ساعت توسط سروش ، بهش وعده ی یک فروند چیز برگر تو کاخ موزه سعد آباد رو دادم ، نامبرده در ازای یک عدد نوشابه نیم ساعت بیشتر بانگ رو نیگه داشت اسکرین شاتش هم موجوده
( سروش ببیند = دهان مبارکم سه لایه آسفالت خواهد شد )
اعتراف میکنم یکی تو ادد لیستام بود به اسم
SAMAN
بعد من خیلی با این جور شده بودم ! هی براش جوک میفرستادم ، شوخی پسرونه میکردم ، وعده ملاقات گذاشتم ، براش اسمایلی بوس و بغل کردن به شکل فراوانی میفرستادم و ... بعد این هی بم میگف تو چقدر بی ادبی و پسرای این دور و زمونه چقدر پر رو هستن و اینا ! منم به رو خودم نمیاوردم ؛ بعد یه مدت دیدم آواتارش رو عوض کرده عکس یه زن گذاشته ! بعد تحقیق و تفحص کردم فهمیدم طرف زن بوده ؛ اسمش سَمَن بوده نه سامان
اعتراف میکنم حاضرم برا طرف یه بسته پفک از این گنده گنده ها بخرم ، ولی نذارم بام شریکی پفک بخوره همش احساس میکنم در حقم داره اجهاف (؟) میشه
اعتراف میکنم بچه که بودم
یه دفعه پسر همسایمون دوچرخه ام رو انداخت
کلی دنبالش کردم وقتی گرفتمش همچین زدمش که افتاد دماغش کلی خون اومد!!!
کلا بعد از اون ازم فرار میکرد مثه سگ ازم میترسید!!!
sسلام به همگي...روزاي اولي بود كه چت كردن بلد شده بودم.تو نسيم چت بودم.با يه نفر داشتم چت ميكردم،ازم پرسيد ASL Plz.اعتراف ميكنم فكر كردم كه بهم فحش داد يا حرف بدي زد.منم هرچي از دهنم در اومد نثار اون بيچاره كردم...بعدها ديگه فهميدم كه منظور اون بد بخت چي بوده؟