اعترافگاه!

Zr74

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
742
امتیاز
4,222
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان ۱
شهر
تهران
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم چون خطم ریزه روزای امتحان همیشه کلی سفارش میگیرم :D (مخصوصا شعر حفظیای ادبیات :-")
 
  • شروع کننده موضوع
  • #182

Ham!D ShojaE

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
882
امتیاز
12,220
نام مرکز سمپاد
دبیرستان جابرابن‌حیان
شهر
تهران
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
مهندسی آی‌تی
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم بچه که بودم تمام متکا ها و بالشهای خونمون رو یه آدم فرض میکردم و باهاشون مبارزه میکردم و موقع مبارزه مث بروسلی از خودم صدا درمیاوردم ،آخر مبارزه هم تمام جنازه ها رو پرت میکردم تو حیاط !.......خیلی حال میداد! =))

آقا بازم اعتراف در شناسایی افراد ! :D
اعتراف میکنم که همیشه M A S U M E و Shek8fe رو با هم اشتباه میگیرم :)) هی میگم کدومشون شیمی مدال داشت ؟! کدومشون مشاور بود ؟! کدومشون بود ؟! این بود یا اون بود !؟ :D البته همش تخصیر آواتار خانوم مشاوره ها :D

اعتراف میکنم که هرگز جک گوی خوبی نبودم ،اخه هر وقت جک تعریف کردم مخاطبام اینجوری بودن : (:| گاهی وقتا هم به این شکل بودن : :|

اعتراف میکنم یه بار با یکی از مشتریا خیلی رسمی داشتم میچتیدم، بعد میخواستم به انگلیسی بگم Aha، نگو صفحه کلیدم فارسی بوده =)) { آقا سعی نکنید ترجمه کنید ! ضایع ست =)) }
 

Golnoosh

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
672
امتیاز
2,443
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 1 !
شهر
همدان
مدال المپیاد
شیمی میخوندم ☺
دانشگاه
علوم پزشکی همدان
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم بچه ک بودم هر وقت با دوستام خوراکی چیزی میخریدیم من خوشمزه هرو میزاشتم آخر میخوردم ک دیرتر تموم شه :-" :-" X_X
اعتراف میکنم فک میکردم اگه پاکت آبمیورو باد کنی میزان آبمیوش بیشتر میشه ^#^ :-"
و اعتراف میکنم یه سری اعترافا دارم ک عمرنا روم نمیشه بکنم :-"
 

simin

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
119
امتیاز
176
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
دزفول
دانشگاه
شهید چمران
رشته دانشگاه
genetics
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که کوچیکتر که بودم فکر میکردم انقلابو عاشورا و جنگ هشت سال دفاع مقدس همشون یکین :-[ :P

اعتراف میکنم که بعضی وقتا منو داداشم که بازی میکردیم من می ایستادم پیش دیوار بعد میگفتم بیا تو بغلم اونم میدووید که بیاد جا خالی میدادم میخورد تو دیوار :-" :-"
 

Seti

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
331
امتیاز
2,603
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 1 تهران.
شهر
تهران.
مدال المپیاد
مدال طلای دورۀ بیست و شش المپیاد ادبی.
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
ادبیات فارسی/ادبیات فرانسه
پاسخ : اعترافگاه !

×اعتراف می‌کنم اون recycle bin ِ لعنتیِ ویندوز رو میخوندم «رای‌سیکِل‌بین» :D

×اعتراف می‌کنم از اولِ عمرم تا الان هروقت با مامانم اینا دعوام شده یکی از فانتزی‌هام این بوده که برا انتقام برم سر ِ مسواک‌هاشونو کثیف کنم :D [حتّی اعتراف می‌کنم چن بار این کارو کردم :-" ]

×اعتراف می‌کنم کتاب ِ آمار و زبان فارسی‌مو از کتابخونه کش رفتم :D

×اعتراف می‌کنم تو ایران اپن ِ امسال با کمک ِ یکی از دوستام رو یکی که کلاً نمیشناختیمش آب ریختیم :)) یعنی طرف جلومون داشت راه میرفت ما خرکی آب رو ریختیم روش :D

×اعتراف می‌کنم تـآلا شده پای ِ تلفن خوابم ببره :D
 

s!na

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
587
امتیاز
12,125
نام مرکز سمپاد
حلی ۱
شهر
تهران
پاسخ : اعترافگاه !

خوب شد یادم اومد من ctrl رو میخوندم ؛سی تی آر ال؛ ! :-"

اولین باری هم که cmd رو باز کردم داشتم از ترس میمردم ، تا حالا پنجره سیاهی که توش نوشته داشت ، ندیده بودم. ;;)

اعتراف میکنم ۸ سالم که بود به چرخ ماشین مامانم ۳ تا بالانسو با چکش تف تفی دوره وصل کردم. چرخش موجی میچرخید. :-" کلی دنباله علت گشتن!
 

amnah

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
153
امتیاز
386
نام مرکز سمپاد
حلی 4
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
93
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
مهندسی مکانیک
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم بچه که بودم هر چی دوچرخه تو پارکینگ بود رو میرفتم دنده و ترمز شو به هم می ریختم!
 

amnah

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
153
امتیاز
386
نام مرکز سمپاد
حلی 4
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
93
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
مهندسی مکانیک
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم(از طرف بچه های رباتیک مدرسه)هر وسیله ی کارگاه یا مدرسه که نابود شده به طور کامل کار خودمون بوده!

اعتراف میکنم(باز هم از طرف بچه های رباتیک مدرسه) روزهایی که تا 6 برا کار تو مدرسه میموندیم چندتا از بچه ها میرفتن یخچال مدرسه رو خالی میکردن می اوردن با هم می خوردیم!
 

Bahar.no

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
515
امتیاز
1,518
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 4
شهر
طهران
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميكنم كه هميشه واسه آمپول زدن كلي التماسم ميكنن منم هيچ وقت قبول نميكنم
اعتراف ميكنم آخرين باري كه آمپول زدم ٤سال پيش بوده :-"
 

Niloofar sharafi

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,159
امتیاز
2,806
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1 تهران
شهر
تهران
مدال المپیاد
-
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
ریاضیات و کاربرد ها
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم مدت زیادیه که دنبال یه موقعیت می گردم تا با مطهری درست حسابی حرف بزنم ! موقعیتش جور نمیشه ولی !

اعتراف می کنم قطع شدن نت ، توی زندگی من ، هم ارز بسته شدن رگ های خونیمه !

اعتراف می کنم خیلی نگران امتحان عربی نیستم ، با اینکه خیلیم نخوندم ! کلا هم خیلی نگران نهاییام نبودن ، با اینکه کتابام بلا استثنا مثه دل مومن بودن : سفید ، تمیز ، مثه روز اول !
 

lovesky

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
606
امتیاز
3,585
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
قم
رشته دانشگاه
فیزیک
پاسخ : اعترافگاه !

آقا من يه اعترافي بکنم؟!
من هميشه ميگم از سوسک نميترسم فقط چندشم ميشه اما دروغه عين چي از سوسک ميترسم!:دي
 

ariadne

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,059
امتیاز
5,014
نام مرکز سمپاد
فرزانگان چهار
شهر
تهـــــران .
پاسخ : اعترافگاه !

من اعتراف میکنم که هر وقت یا دوستام راجب سوتی و اینا حرف میزنم اخرش سعی میکنم اسمایلی :-" (:سوت!)رو زنده اجرا کنم!
 

پوریا

لنگر انداخته
ارسال‌ها
4,627
امتیاز
24,501
نام مرکز سمپاد
helli 1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
زنجان
رشته دانشگاه
پزشکی
تلگرام
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که واقعا متعجبم که ایده ی شاخ اعتراف کنید از مخ پوک حمید در اومده :)) :-"

اعتراف میکنم اولا که خیلی بچه مثبت بودم :-"فکر میکردم اسکل نوعی فحش خوار مادره :-" :-"
اعتراف میکنم تا سوم راهنمایی فکر میکردم اسما اونی که آقایون دارند رو خانم ها دارند :-[
 

Golnoosh

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
672
امتیاز
2,443
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 1 !
شهر
همدان
مدال المپیاد
شیمی میخوندم ☺
دانشگاه
علوم پزشکی همدان
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم ک بلاخره هرکس تو 1 چیزی استعداد داره و خ استعداد من تو کارای هنری ب زیر صفر میل میکنه ! :-" مثلا تمام جمعیت یجا گوشاشونو میگیرن وقتی من دارم آهنگ میخونم X_X
اعتراف میکنم با اینکه میدونم اینطوریه هنوزم امیدوارم موفق بشم ! :-" /m\
 

Crixalis

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
787
امتیاز
1,986
نام مرکز سمپاد
علامه حلی ۲
شهر
تهران
دانشگاه
امیرکبیر
رشته دانشگاه
مهندسی صنایع
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم حالم از اسم هایی که انتخاب میکنم به هم میخوره :))
البته این یکی رو دوس دارم...
 

Parinaz.

پری‌ناز
ارسال‌ها
1,932
امتیاز
9,953
نام مرکز سمپاد
فرزانگان قزوین
شهر
قزوین
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
آزاد تهران جنوب
رشته دانشگاه
طراحی لباس
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که بلد نیستم آدامس باد کنم :-"

اعتراف میکنم که سالیانی پیش با چرخ کمکی دوچرخه سواری میکردم بعدش که خواستم بدون چرخ کمکی یاد بگیرم هی میخوردم زمین کلّا ولش کردم :-" نتیجه اینکه دوچرخه سواری نیز بلد نستیم :D

اعتراف میکنم که تا سه سال پیش نمیتونستم چاییو با قند بخورم :D و اعتراف میکنم که به طور متوسط ماهی یه بار چایی میخورم :D

به نقل از Madmazel Fairy Tale :
انقــد بدم میاد اینایی که فرت فرت برگه شونو مینویسن بعد چک نمیکنن عین الاغ پامیشن میرن 8-> چک کنید ملت .. چک کردن خیلی سنت پسندیده ایه .. بله .. یه چارپنج تا بی دقتی ِ توپول همیشه پیدا میشه ..
اعتراف میکنم که اینه ژانرم :-" :-" فقط یه نگاه میندازم جایی از برگه سفید نمونده باشه 8-> :-" بعد پامیشم میرم :D
 

mohammadpasan1373

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
754
امتیاز
4,430
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
بیرجند
مدال المپیاد
آقا ما نخوندیم ولی تو برو!!!!خداییش ضرر نمیکنی!
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
عمران
پاسخ : اعترافگاه !

میخام ی اعترافی بکنم مامان:
اون شربـتِ سرماخوردگیم بود تو بچگیم خیلی تلخ بود...
سهمِ ب سزایی در پژمرده کردن گلایِ رُز داش. :-$
آخه باغچه دور بود و گلدون نزدیک B-)
 

mahtab.f

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
206
امتیاز
1,413
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 1 تهران
دانشگاه
امیرکبیر
رشته دانشگاه
مهندسی کامپیوتر - سخت افزار
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم بچه که بودم رفتم خونه پسر همسایه مون بعد دعوام شد باهاش سر اسباب بازی
با شیپور فلزیش زدم تو سرش همه ی سرش پر خون شد !! =))
+کلا من با پسر های همسایمون کلا مشکل داشتم!!!!
 

nahid

violet
ارسال‌ها
1,604
امتیاز
5,951
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1388
پاسخ : اعترافگاه !

×لایک به تاپیک :))


به نقل از بهـــــراد :
لازمه اعتراف كنم من ASUS رو ميخوندم كنكار؟!؟ :-"
;;)
Asus.jpg
اعتراف میکنم این پست در حد مرگ برای من (که مدت مدیدی اینو اینجوری میخوندم) [nb] و حتی وقتی بابام واسم توضیح میداد این انگلیسیه بزرگ که بشی میتونی انگلیسیشو بخونی گوش نمیدادم[/nb] نوستالژی داشت :-"


به نقل از پری ناز :
اعتراف میکنم که آهنگ معینو همیشه اینجوری میشنیدم و میخوندم: :-"
"...آره تو محشری، ازهمه سری، تو یک افسونگری؟یا نون و پنیر...؟" :-[
اینم واسه من نوستالژی داشت مخصوصاً که در موردِ خیلی آهنگا اینجوری بودم, مثلاً یه آهنگی بود (اگه اشتباه نکنم چه خوشگل شدی امشب بود :-" )
من "لب هات عسله" رو میشنیدم "قرض الحسنه" :))))))))))

(تازه دختر خالمم با اینکه اصن کوچیک نیست و 13 سالشه, تو عمرش "یا غریب الغربا" رو نشنیده بوده و اولین بار که شنیده فکر کرده طرف گفته" یا قلبش مُرّباست" = )))))))))) )


من حکم بلد نیستم :-" از همه بد تر اینکه تو بچگی (8-9 سالگی) بلد بودم, الان بلد نیستم :-"



من سوت زدن بلد نیستم (هرگز, هیچ گونه سوتی)
من نمیتونم آدامس رو باد کنم (حتی 1 ذره, و اینکه 100 نفر تا حالا تلاش کردن یادم بدن و اثری نداشته)
و کلاً کارایی مثل اینا [nb](یعنی کارایی که وجه شبهشون با سوت زدن و آدامس باد کردن اینه که باید با زبون و دهن انجامشون داد)[/nb] رو من نمیتونم انجام بدم :-"
 

Zr74

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
742
امتیاز
4,222
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان ۱
شهر
تهران
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم وقتی بیکار میشم میرم لایکای پستامو می شمرم :D
اعتراف می کنم من نیز دوچرخه سواری بلد نیستم و هر وقت با بچه ها میریم اردو، تا ببینم یه جا پیستی چیزی هست زود تلاش می کنم مسیر بچه ها رو منحرف کنم نریم اونوری (<
 
بالا