شاعرانه های کاربران

amir h

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
988
امتیاز
1,820
نام مرکز سمپاد
سلطانی
شهر
کرج
سال فارغ التحصیلی
90
پاسخ : شاعرانه های کاربران

همونطور که اشاره کردید دلیلی نداره که شعر مهدی موسوی هیچ ایرادی نداشته باشه
یا هر کسی ایراد شعر رو میگه هدف بدی داشته باشه
من خودم دست هر کسی که ایرادای شعرم رو بگه رو می بوسم چون فقط با دونستن ایرادا میشه رفعشون کرد

بعدم این که بازم جا داره تاکید کنم از شخصیت ها بت نسازید برید ایراداتی که به آثار مولوی وارد میشه رو بخونید
وقتی شعر مولوی ایراد داره دیگه راجع به موسوی حرف نزنیم بهتره
 

Darya1995

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
160
امتیاز
259
نام مرکز سمپاد
فرزانگان4 کرج
شهر
کرج
پاسخ : شاعرانه های کاربران


آسمون گریه نکن دنیا سرابه/زندگی رنگی نیست شادی محاله/سادگی ها مرده عشق یه خوابه/ای دلم غصه نخور قصه زیاده/ولی قصه ها دیگه خواب نمیاره/دیگه خوابم نمیاد بسه خدایا/من دیگه خسته شدم تاکی خدایا؟/دلم آرامش میخوادبشنو صدامو/انگاری فاصله دوره نمیاد اونجا صداها/مگه تو نگفتی هستی همیشه هرجا و هر وقت/پس چرا جواب نمیدی با تو هستم ای خدایا/به دلم امید بده شبم سیاهه/ستاره رفته تو خواب اونم تباهه/آره من میگم هنوز غم هامو اما/آسمون گریه نکن دنیا سرابه...
 

ATE

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
456
امتیاز
13,491
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 5
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
94
پاسخ : شاعرانه های کاربران

به نقل از amir h :
همونطور که اشاره کردید دلیلی نداره که شعر مهدی موسوی هیچ ایرادی نداشته باشه
یا هر کسی ایراد شعر رو میگه هدف بدی داشته باشه
من خودم دست هر کسی که ایرادای شعرم رو بگه رو می بوسم چون فقط با دونستن ایرادا میشه رفعشون کرد

بعدم این که بازم جا داره تاکید کنم از شخصیت ها بت نسازید برید ایراداتی که به آثار مولوی وارد میشه رو بخونید
وقتی شعر مولوی ایراد داره دیگه راجع به موسوی حرف نزنیم بهتره

اوهوم دقیقا شما خیلی درست میگی! واقعا خیلی هاشون ایراد هم داره ... بحث بت و اینا نبود, بیشتر بحث این بود که اول صحیح نیست تو این تاپیک, شعر یه شاعر دیگه رو به اسم خودمون جا بزنیم حالا به هر داستانی ..
دوم اینکه اگه هم ایرادی واقعا میشه گرفت اون ایراد منطقی و وارد باشه. همین!

ولی منم با حرفای شما شدیدا موافقم (;
 

senator77

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
194
امتیاز
302
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 2
شهر
تهران
مدال المپیاد
ایشالا سال بعد طلا
دانشگاه
شریف دیگه
رشته دانشگاه
نرم افزار دیگه
پاسخ : شاعرانه های کاربران

به نقل از عاطفهــ مهـدویـــــ :
اوهوم دقیقا شما خیلی درست میگی! واقعا خیلی هاشون ایراد هم داره ... بحث بت و اینا نبود, بیشتر بحث این بود که اول صحیح نیست تو این تاپیک, شعر یه شاعر دیگه رو به اسم خودمون جا بزنیم حالا به هر داستانی ..
دوم اینکه اگه هم ایرادی واقعا میشه گرفت اون ایراد منطقی و وارد باشه. همین!

ولی منم با حرفای شما شدیدا موافقم (;
آخه ایرادا باحال بود به جز دو بیت اول هیچ کدوم وزن نداره؟؟؟؟کل شعر با وزن بود اگه دقت کرده بودی
 

فاطمه م.

فاطمه م.
ارسال‌ها
633
امتیاز
4,340
نام مرکز سمپاد
فرزانگان چهاردانگه
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
95
مدال المپیاد
ادبی
دانشگاه
پلی تکنیک تهران
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
پاسخ : شاعرانه های کاربران

به نقل از senator77 :
آخه ایرادا باحال بود به جز دو بیت اول هیچ کدوم وزن نداره؟؟؟؟کل شعر با وزن بود اگه دقت کرده بودی
تقطیع درست نیاز به درست خوندن شعر داره ، ایشون نتونستن شعر رو درست بخونن.
 

mj chemist

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
451
امتیاز
717
پاسخ : شاعرانه های کاربران

به نقل از sara.speed :
هر دو پوچ می‌مانیم ، هر دو پوچ می‌میریم

من که عاشق او بود ، او که عاشق من نیست
من رفتم دوباره شعر رو برسی کردم
چند تا نکته منو خیلی رنج میده
اول این که مصرع دوم بیت بالا یعنی چی؟
اگه من نمیتونم درس بخونم خب معنیش رو بگید یا اینکه تو فعلش ضعف زبانیه
 

mj chemist

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
451
امتیاز
717
پاسخ : شاعرانه های کاربران

اینم یه شعر باقافیه ی مشکل
دوش چون دیدهام در رخ تو ملحوظ شد
یاد تو در یاد من ای صنما محفوظ شد
تا که دیدم رخ تو ، عقل زسر رفت و نماند
ناگهان ذکر ساقی بر لبم ملفوظ شد
یا ندیدم گذر عمر درآن معرکه من
یا که چون عقل دلم در گذرت محظوظ شد


ملحوظ:نگریسته شده
ملفوظ: ذکر شده
محظوظ : کامروا، بهره مند
 

فاطمه م.

فاطمه م.
ارسال‌ها
633
امتیاز
4,340
نام مرکز سمپاد
فرزانگان چهاردانگه
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
95
مدال المپیاد
ادبی
دانشگاه
پلی تکنیک تهران
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
پاسخ : شاعرانه های کاربران

به نقل از mj chemist :
من رفتم دوباره شعر رو برسی کردم
چند تا نکته منو خیلی رنج میده
اول این که مصرع دوم بیت بالا یعنی چی؟
اگه من نمیتونم درس بخونم خب معنیش رو بگید یا اینکه تو فعلش ضعف زبانیه
البته قصد توهین نداشتم دوست عزیز، هرکسی ممکنه نتونه شعری رو درست بخونه، بد برداشت نشه (;

تو سبک پست‌مدرن این چیزی که شما می‌گی زیاد دیده میشه، دلیلی هم که براش میارن اینه که گاها کلمه ها و افعالی که تو ساختار زبانی اون جمله درست نیستن، میتونن معنی رو با شدت بیشتری و بهتری برسونن، همه ی این تغییرات از این ناشی میشه که توی این سبک حس بیشتر رو کلمه ها متمرکز میشه و نه روی جمله ها و ساختار زبانی اون ها.

البته میشه از این مصراع این برداشت رو هم کرد که "من" ِ گذشته با "من" در حال حاضر اونقدر متفاوته که حالا به چشم سوم شخص دیده میشه. این تفاوت میتونه این باشه که در گذشته شاعر عاشق بوده، اما الان نیست.
 

senator77

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
194
امتیاز
302
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 2
شهر
تهران
مدال المپیاد
ایشالا سال بعد طلا
دانشگاه
شریف دیگه
رشته دانشگاه
نرم افزار دیگه
پاسخ : شاعرانه های کاربران

بچه ها مهدی موسوی شاعر بزرگی هست و قابل احترام و خیلی هم ارزش داره که درباره ی شعراش بحث کنیم ولی اینجا فکر کنم تایپیکی نیست که بخواییم این موضوع هارو توش بگیم به نظر من بهتره که اینجا دربارش بحث نکنیم اسپم حساب میشه =(( =(( =((
البته نظر شخصیه :D :D :D
 

فاطمه م.

فاطمه م.
ارسال‌ها
633
امتیاز
4,340
نام مرکز سمپاد
فرزانگان چهاردانگه
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
95
مدال المپیاد
ادبی
دانشگاه
پلی تکنیک تهران
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
پاسخ : شاعرانه های کاربران

دوزخِ سایه‌های تکراری
ناگهان گم شدیم ما در ظل
گل گرفتند قاب و بابش را
عشق را در زمانِ مستقبل

مشتق تابع وجود عشق
حد مبهم ز حال و روزم غم
بی تو در انتظار پیشامد
با قلم روی کاغذی رقصم

در دو راهی سکوت نوشیدن
مرد بودم که ژرف زن بودن ...
در هجوم کبیر تنهایی
تا ابد هم اسیر تن بودن ...

در فرار از سقوطِ بعد از تو
خلسه بی‌راهه ی وخیمی هست
یک همه قرص‌هایش افسرده
حال هم در غمم سهیمی هست؟

منظره را عبور سهمم شد
مقصد من هبوط پاییزست
غرق در این سراب بودن ها
قطره تنها درون کاریزست
 

speed

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
524
امتیاز
3,082
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
میاندوآب
دانشگاه
تبریز
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
پاسخ : شاعرانه های کاربران

گویند جهان زیر و زبر می نشود
الا به زمانی که قیامت بشود
من زیرم تو به هر کجایی زبری
ای کاش که دم به دم قیامت بشود
 

sahere

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,829
امتیاز
11,813
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
مشهد
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
گفتار درمانی
جالب اینست که باران نمیبارد.

به یاد نمی آورم
کجا ترس این چنین در من فرو ریخت...

کدام شب بود که کر شدم
و در کجای جهان گم شده بودم که ترس مرا کور کرد.

به یاد نمی آورم
چطور صدای باد در من رسوخ کرد
که اینگونه منجمد شده ام
و لخته لخته خون درون رگ هایم صف بسته است.


مادر که دستانش مهربان بود
مادر که دستانش گرم بود
پای کدام پله مرا رها کرد و رفت...؟
 

setareye.mashreghi

کاربر جدید
ارسال‌ها
1
امتیاز
2
نام مرکز سمپاد
تهران1
شهر
تهران
دانشگاه
علوم پزشکی تهران
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : شاعرانه های کاربران

خسته از خستگیام ...
خسته از دلتنگیام...
خسته از زندگی بی رنگم...
خسته از آدمکای چوبی بی دردم...
خسته از نبودن یه ذره نور...
خسته از این ابر های بی عبور ...
 

sajad mah

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
10
امتیاز
56
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
خوی
دانشگاه
تبریز (صنعتی سهند)
رشته دانشگاه
مکانیک
پاسخ : شاعرانه های کاربران



گفتی که : می بوسم تو را
گفتم تمنا می کنم
گفتی که : گر بیند کسی ؟
گفتم که : حاشا می کنم
گفتی: ز بخت بد اگر ، ناگه رقیب آید ز در ؟
گفتم که : با افسونگری ، او را ز سر وا می کنم
گفتی که : تلخی های من گر ناگوار افتد مرا
گفتم که: با نوش لبم ،آنرا گوارا می کنم
گفتی : چه می بینی بگو در چشم چون آیینه ام ؟
گفتم که : من خود را در او عریان تماشا می کنم
گفتی که : از بی طاقتی ،دل قصد یغما می کند
گفتم که : با یغماگران ، باری مدارا می کنم
گفتی که : پیوند تو را با نقد هستی می خرم
گفتم که : ارزان تر از این من با تو سودا می کنم
گفتی : اگر از کوی خود ، روزی تو را گویم برو؟
گفتم که: صد سال دگر امروز و فردا میکنم
گفتی : گر از پای خود، زنجیر عشقت وا کنم
گفتم : ز تو دیوانه تر ، دانی که پیدا می کنم :) :)[size=10pt][/size]
 

zizipatala

کاربر فعال
ارسال‌ها
40
امتیاز
68
نام مرکز سمپاد
فرزانگان4
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
97
دانشگاه
علوم پزشکی سبزوار
رشته دانشگاه
مامایی
اینستاگرام
پاسخ : شاعرانه های کاربران


عشق یعنی سودادلی
یعنی آن دریای سرخ بی دلی
عشق یعنی تمنادروصال
یعنی آن رنگ سیاه ماه خال
عشق یعنی تنهاشدن گریان شدن
عشق یعنی درغمت نالان شدن
عشق یعنی ماهی شدن دربحرتو
بحرتویعنی کلام گرم تو
عشق یعنی یک پرنده درخیال
یک پرنده شادمان بی دست وبال
عشق یعنی چشم به راحت دوختن
منتظربودن درفراقت مثل شمعی سوختن
زندگی بایادتوپاینده است
یادتودردل هردل شیدای عاشق زنده است
کاش میشد تاتوراپیداکنم
این دل دیوانه رارسواکنم
کاش میشددورازچشم همه
سفره دل رابرایت واکنم
دردهاراباهم یکی بایدنمود
سینه هارابازبایدازهم گشود
عشق تنهایم کلامم تنهاپرستویم،خدایا
ازدل من پرگشود
 

zizipatala

کاربر فعال
ارسال‌ها
40
امتیاز
68
نام مرکز سمپاد
فرزانگان4
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
97
دانشگاه
علوم پزشکی سبزوار
رشته دانشگاه
مامایی
اینستاگرام
پاسخ : شاعرانه های کاربران

واین هم شعری دروصف مدرسمون
درپناه بی پناهان شاه مردان
درمهد الطاف خدای نیک مردان
درخم کوچه ای درخیابان نوفل
بردرمدرسه ای بامدیری فراخ دل
بافام هیئتی ملازم بافراست
نشسته حروف فرزانگان بامشقت
ازمدیرگرفته تادانش آموزوسرایدار
ازدبیران ومعاون تاکتابدار
درمعراج علوم محضراندیشه وحیرت
دروهله نصرت برفرازمعرفت
گام هایی افراشته ترتاکبریا
درکلام شاهکارآنان ققنوس رها
درفیزیک قلب ها مصون زنگارکبرند
بازتاب دهنده ی پرتوآفتاب مهرند
درپیچش ژن هایشان یمن ویقین
درمعادلات زندگی باجبرقرین
درمولکول های افکارشان مفتون حلم اند
درامواج آرام ادب مسخرعشق اند

البته بایدبگم شعرای من بیش ازحد اشکال دارن
 

parsa.dlr

کاربر فعال
ارسال‌ها
34
امتیاز
344
نام مرکز سمپاد
دبیرستان شهید بهشتی کاشان (احسان)
شهر
کاشان
پاسخ : شاعرانه های کاربران

سلام
این اولین شعرمه ( شاید‌ اسمشو ‌نشه شعر گذاشت )
میدونم اشکال‌ زیاد داره خوشحال میشم بهم بگین


روز خوبي بود ، روزي سرد بود

پوشش شهر ، جامه ي خوش رنگ برگ زرد بود

باد كوچه هاي شهر را جارو مي كشيد

از ميان شاخه هاي لخت هو هو مي كشيد

شهر ، مزه ي زرد خزان را مي چشيد

من نيز در حياط خانمان نارنج مي چيدم

ناگهان چيزي شنيدم

آن صداي حرف باران بود

بر خلاف روز هاي پيش نالان بود

پشت ابر هاي سفيد گرم درد دل با خورشيد بود

دل باريدن نداشت ، نوميد بود

حس كنجكاوي من گوش مرا پرواز داد

باز باد

سوي شهر مي آورد صداي آن دو را با فرياد

- دل باريدن ندارم غمخوار من اي خورشيد

ديگر از اين شهر بايد دل بريد

مردم دورترند از آنچه مي پندارند

گويا كاري به كار يكديگر ندارند

كاسه ي پول فقيران خالي ست

ديگر امروز جاي آزردن كودكان مسكين باقي ست

پر كرده اند برج ها جاي درختان را

جاي بوستان ، جاي گلستان را

ارزش باران را ندارد اين شهر

ارزش آن روزگاران را ندارد اين شهر

چشمه ي اميد ، خورشيد ،

چو اين ها را شنيد

اندكي مهر ورزيد و نازش را كشيد

رو به باران كرد و با لبخند گفت : بر دل نگير

تو ببار بر كاسه مرد فقير

گل ياسي را كه هديه مي داد به فقیران سهراب
سيراب کن

يا بزن بر بام خانه ، يادش آر آن روز ديرين

كودك ده ساله را شاداب كن
ببار و به بهانه كمبود چتر

مردم شهر را به هم نزديك تر كن

ببار و چشم ها را نیک ، تر كن

ديد مردم را به زندگاني شاد تر كن

برگ هاي زرد را در خيابان ها شناور كن

با جان و دل خود را فداي قامت سرو و صنوبر كن

آه باران ، قدرتت را نيز باور كن

*************************

از پشت ابر هاي فراوان

لبخند باران را

رعد و برق بالاي كوهساران را

حال و هواي بانشاط آسمان را

مي شد ديد

آري آري باران باريد

ياس ها سيراب شدند

كودكان شاداب شدند

شيشه ها هم تر شدند

خستگي ها در شدند

غم ها پرپر شدند

مردم شهر نيز زير چتر ها نزديك به يكديگر شدند

ياد باد آن روز باران ياد باد

ياد باد آن روزگاران ياد باد

حال آسمان در دل خود ابر فراوان دارد

شايد امروز نيز باران ببارد

شايد .....
 

ranjame

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
205
امتیاز
793
نام مرکز سمپاد
حلی
شهر
طهران
دانشگاه
صنعتی آریامهر
رشته دانشگاه
م.شیمی
پاسخ : شاعرانه های کاربران

علی نامه رو که حذفیدم ولی این شعر رو پریشب گفتم...
نه در سینه دلی باشد نه در دل دلبری دارم
خدا داند که امشب من چه مژگان تری دارم
حدیث وصل جانان را به جز افسون نمی دانم
که بر گردیدن گردون یقین و باوری دارم
برو زاهد مگو با ما حدیث حوری و جنت
نصیحت کمتر آخر کن که من گوش کری دارم
چه خوش بودی خرامیدن به باغ وصل آن مه رو
ولی اکنون ز هجرانش حدیث دیگری دارم
مکن منعم که دل را من به دریا می زنم امشب
ز غرش های طوفانی هراس کمتری دارم
تو ای گردون بدان این را اگر غم ها بتازانی
به امید خداوندم سوار و لشگری دارم
کجا غم های بی ارزش مرا وامانده می دارد
که در دنیای پوشالی چون او من یاوری دارم
 

zeynab1380

کاربر جدید
ارسال‌ها
1
امتیاز
2
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
بندرعباس
پاسخ : شاعرانه های کاربران

اولین شعرم این بود:

مادر

شب وقت وقت آرمیدن *** هنگام خواب خوب دیدن

آمد زمین از آسمان ها *** ستاره ای بسیار روشن

جای و مکانش آسمان بود *** در بین ماه و کهکشان بود

آمد زمین به خاطر ما *** مادر آن ستاره ی تابان بود
 

parisa.asgari

کاربر جدید
ارسال‌ها
2
امتیاز
11
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 3 کرج
شهر
کرج
پاسخ : شاعرانه های کاربران

وقتی که خندیدی
انار سرخ لب هایت ترک برداشت،زیبا شد
همانند همان هایی که فصل عشق می رویند
وقتی که خندیدی
به سیب گونه هایت
گازی زدی انگار
دو سمت ان دو بادام سیاهت را
کشیدی سمت لبخندت
و کردی مست
چشمان خمارم را
و در فکر شلوغ من
فریاد تمسخرها
به معشوقه ی ان نقاش
و این را خوب می دانم
در فکر رهای تو
نمی گنجد این موضوع
که با لبخند ناگاهت
کشیدی روح در رقص و سماع سفره ی خلوت نشینم را
به برهان نظام جذب لب هایت
و می دانم
می دانم
که تو ناخواسته
با همان لبخند جذابت
مرا کندی
از جبر سنگین زمینی ها
شدی خود جاذب هیچ اختیاری هام
بخند ارام
بخند از دور
شدی تو
قبله ی شب نشینی هام



من_نوشت
 
بالا