پاسخ : خاطرات سوتیها
عموی گرام تعریف میکرد یکی از کارمندای شکرتشون نامه فرستاده :
با عرض سلام خدمت رئیس اداره آتش فشانی ...
ینی خود رئیسه بلند شده اومده شرکتشون از اون یارو میپرسه یه بار اسم اداره ما رو بگو ...
دوباره میگه : آتش فشانی
فک کنم دیگه رئیسه حرفی واسه گفتن نداشته ...
عموی گرام تعریف میکرد یکی از کارمندای شکرتشون نامه فرستاده :
با عرض سلام خدمت رئیس اداره آتش فشانی ...
ینی خود رئیسه بلند شده اومده شرکتشون از اون یارو میپرسه یه بار اسم اداره ما رو بگو ...
دوباره میگه : آتش فشانی
فک کنم دیگه رئیسه حرفی واسه گفتن نداشته ...