خاطرات سوتی‌ها

فاطیما

کاربر فوق‌حرفه‌ای
عضو مدیران انجمن
ارسال‌ها
1,109
امتیاز
22,502
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
Esf
سال فارغ التحصیلی
99
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

آقا داشتم با یه شخص عزیزی صحبت میکردم که صحبتامون رسید به مدت زمان فعالیت کردن؛که منم بهشون گفتم :شما چن ساله که اینجا فعالیت میکنین؟!!
ایشونم گفتن:همه میتونن ببینن...تو پروفایلم هست
من در اون لحظه: :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :D :D :D :D :D :D :D
و فک کنم ایشون در اون لحظه: ;)) ;)) ;)) ;)) ;)) ;)) ;)) ;)) ;))
 

حلزون

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,484
امتیاز
70,550
نام مرکز سمپاد
فرزانگان زینب:)
شهر
تهر
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
علامه طباطبایی
رشته دانشگاه
روان شناسی
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

بهروز "ارشدشو" اورولوژی قبول شده:))بیمارستان سینا

مامانم در حال پز تخصص پسرخواهر شوهرشو دادن:))
 
ارسال‌ها
237
امتیاز
9,717
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
90
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
عمران-مدیریت منابع آب
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

بالایی رو دیدم یاد یکی افتادم، داشتن پز ارشد برادرشونو میدادن. فرمودن پروپازل داداشمو قبول کردن!!!
 

Orelia

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,058
امتیاز
39,781
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
0000
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

[آقای] مصلّایی (فیزیک،) داشت درس می داد و آخرش گفت:«آره بچه ـا حواستون باشه! موظب باشین که در موردِ این، اشتباه نکنید.»
من [خیلی مظلومانه] :« شما ـم همینطور! ;;)»
معلم: :-? :))
کلاس: :-" =))

پ.ن: زنگ تفریح، یکی از معلم ـای پارسالمونُ دیدم. داشت از اوضاع و احوال می پرسید و جمله به جمله "آرزوی موفقیت" می کرد. منم در انتهای هر جمله خودمُ موظف کرده بودم که بگم شما ـم همینطور. بعد دیگه اولِ زنگِ فیزیک کار دستم داد... :-"
 

miena.m

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
656
امتیاز
8,129
نام مرکز سمپاد
فرزانگان2
شهر
اسفراین
سال فارغ التحصیلی
1399
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
فناوری اطلاعات سلامت
اینستاگرام
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

ما چهار تا خواهریم فامیلمون هم هست مولوی
اقا یه روز که دور هم نشسته بودیم تلفن زنگ زد ومن جواب دادم
خانومه گفت:ببخشید خانم مولوی هستند ومن گفتم :کدوم مولوی؟
اینو که گفتم خواهرم از خنده ترکیدند ومن هم یک کاری انجام دادم منم پشت تلفن خندیدم =)) =)) =))
 
آخرین ویرایش:

Eagle-sky

کاربر جدید
ارسال‌ها
2
امتیاز
16
نام مرکز سمپاد
فرزانگان دو
شهر
تهران
مدال المپیاد
نجوم
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

من و دوستام خودمون ته سوتيم!اصلا ي دفتر داريم تا حالا بيشتر از ٣٠٠ تا سوتي توش نوشتيم...اينم ي گلچيني از بهترين سوتي ها
١-كلاغ مگه صدا داره
٢-جوزمين..نه جوزفين..((جو زمين!:/))
3-كدام اسيد اكسيژن دار است؟...اكسيژن!
٤-وقتي سكه ميندازيم احتمال رو اومدن چقدره؟...١/٦
٥-زمين چند تا قمر داره...يكيش ماه است(اين سوتي معلممون بود)
٦-فرض كنيد سينوس تتا برابره با پنج
خوب فعلا اينقدر بسه...يكم ابرو بزارم بمونه براي دوستان
 

فاطیما

کاربر فوق‌حرفه‌ای
عضو مدیران انجمن
ارسال‌ها
1,109
امتیاز
22,502
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
Esf
سال فارغ التحصیلی
99
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

زنگ زیست بود و دبیرمون داشت درس میداد،از یه قسمت به بعد دیگه بچه داشتن دقیق به حرفای دبیرمون گوش میدادن و کلاس خیلی ساکت بود....دبیرمون همینجوری که داشت درس میداد،ازمون یه سوال پرسید که سوالش این بود:
" تک لپه ای ها رو توضیح بدین؟ "
و منم که مثلا جواب این سوال رو یاد داشتم،به قول معروف یه بادی به غبغب انداختم و بلند گفتم:
" گیاهانی که مثه لپه باشن و یه دونه لپه داشته باشن " =)) =)) =)) =)) =))
هیچی دیگه بقیش رو تصور کنین دیگه :)) :)) :))
....ینی سوتی ام اون قدر داغون بود که دبیرمون که خیلی جدیه سر کلاس،داشت بهم میخندید :)) :)) :)) :)) :))
 

miena.m

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
656
امتیاز
8,129
نام مرکز سمپاد
فرزانگان2
شهر
اسفراین
سال فارغ التحصیلی
1399
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
فناوری اطلاعات سلامت
اینستاگرام
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

یه روز اکیپ مدرسه مون رو خونمون دعوت کردم.
بعد از یه مدت دوستم گفت :من نمی تونم بدون وضو نماز بخونم(بدون وضو درس بخونم)
وهمه ما ترکیدیم به این صورت: =)) =)) =)) =)) :)) :)) :)) :))
 

اُمـــــــیـــــــــد :)

کاربر خیلی حرفه ای
ارسال‌ها
269
امتیاز
1,541
نام مرکز سمپاد
ش.د.غ یکم
شهر
شیراز
سال فارغ التحصیلی
96
مدال المپیاد
سه ماه المپ نجوم خوندم
رشته دانشگاه
مهندس کامپیوتر
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

امروز از ماشین پیاده شدم یه گربه داشت رد میشد صدامو نازک کردم گفتم سلام تپلی!
بعد همون موقع اتفاقا پشت سرم دختر همسایمون داشت رد میشد برگشت چپ چپ نگاه کرد فک کرد با اون بودم
یعنی آب شدم.... :-[
اصلا مگه دختری یا بچه ای ک با اون لحن با گربه حرف میزنی؟
 

k.s

کاربر فعال
ارسال‌ها
68
امتیاز
330
نام مرکز سمپاد
حلی
شهر
تهران
دانشگاه
دانشگاه تهران. :دی
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

me.png
 

فاطیما

کاربر فوق‌حرفه‌ای
عضو مدیران انجمن
ارسال‌ها
1,109
امتیاز
22,502
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
Esf
سال فارغ التحصیلی
99
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

امروز با یکی از دوستام(که قبلن گفته بود بدون وضو نمیتونم نماز بخونم :)))،داشتیم صحبت میکردیم در مورد عینک که ایشون خیلی شیک و مجلسی گفتن: "من بدون ساعت نمیتونم جایی رو ببینم" :)) :)) :)) :)) :))
و خب تا آخر زنگ سوتیش رو بهش یاد آوری میکردیم :)) :D
 

zahra-E

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
381
امتیاز
1,452
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ناحیه2
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
94
دانشگاه
علوم پزشکی کرمان
رشته دانشگاه
داروسازی
تلگرام
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

امروز یادی از گذشته ها کرذیم دوستم گفت معلم ادبیات سوم راهنمایی میگفته:


ازجلو چشمام خفه شو
یا اینکه میگفت:
وقتی بامن حرف میزنی دهنتوببند

:)) :)) :)) :))
معلم ادبیات هم بودن تازه
:)) :))
 

ardsanf

کاربر فعال
ارسال‌ها
27
امتیاز
81
نام مرکز سمپاد
تت
شهر
ئئ
مدال المپیاد
ندارم اما میخوام المپیاد زیست شرکت کنم
دانشگاه
لا مشخص
رشته دانشگاه
فعلا مشخص نیست اما میگن پزشکی
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

یکی از همکلاسیام گربه داره میخواست بگه گربه ها بچه به دنیا اوردن گفت گربه هام تخم گذاشتن............ از اون روز به بعد هی مسخرش میکنیم
 

ardsanf

کاربر فعال
ارسال‌ها
27
امتیاز
81
نام مرکز سمپاد
تت
شهر
ئئ
مدال المپیاد
ندارم اما میخوام المپیاد زیست شرکت کنم
دانشگاه
لا مشخص
رشته دانشگاه
فعلا مشخص نیست اما میگن پزشکی
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

یه روز به دوستم گفته بودم برام خوراکی بخره ........... بعد از من میپرسه چی بخرم ؟ منم گفتم کوفت بخر.......... به فروشنده میگه خانم کوفت دارین ؟
من : :-" :D
فروشنده : :-?
دوستم : =)) =))
 

Ромина

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
601
امتیاز
4,683
نام مرکز سمپاد
فرزانگانــــ یکـــــ
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
1394
یادمه با بابام داشتیم قدم میزدیم

رسیدیم به یه خودپرداز ، بابام میخواست پول بگیره ، کارت رو داد دست من گفت 200 تومن بگیر

منم گفتم باشه ، کارت رو زدم تو و خلاصه رسید به قسمت وارد کردن رمز

رمز رو وارد کردم،دکمه ی تصحیح رو زدم

دوباره رمز خواست

دوباره وارد کردم تصحیح زدم

باز رمز خواست

باز وارد کردم تصحیح زدم

و باااز رمز خواست

ایندفعه همین که رمز رو وارد کردم یهو بابام دستمو محکم گرفت،جا دکمه تصحیح ، تایید رو زد
و هیچ چیزی هم نگفت
کاملا زبونش بند اومده بود فک کنم :))

و من به این صورت :D

اگر جلومو نگرفته بود هنوز داشتم رمز وارد میکردم


پ.ن:خو دکمه هاشون خیلی کنار هم و شبیه همن خو
ایش :-w
 

پیکسی

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
257
امتیاز
2,695
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 4d
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
97
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
زیست‌شناسی گیاهی
یه بدبختی رو سرکار گذاشته بودم. گفته بودم بهش امریکایی ام .خنگ خدا باورش شده بود!
بعدش یه روز یکشنبه بود بهم مسیج داد گفت الان مدرسه ای؟ منم هول شدم گفتم آره! کلی بعدش با هم حرف زدیم و اینا بعد که خدافظی کردیم یه چند لحظه من مکث کردم گفتم تو امریکا که یکشنبه ها تعطیله!؟ تاحالا سوتی به این گندگی تو عمرم نداده بودم . ولی جالبه که طرف متوجه نشد!:))
 

a.khakpour77

گُم‌دَرسَر!!!
ارسال‌ها
1,402
امتیاز
17,212
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 5 تهران
شهر
فرز 1 بندرعباس/فرز 5 تهران
سال فارغ التحصیلی
1396
مدال المپیاد
مدال که نه...اما سه تا مرحله یک دارم...
دو تا ادبی، ی زیست...
دانشگاه
علوم‌پزشکی تهران
رشته دانشگاه
ژنتیک
راهنمایی بودم...

ی بار میخواستم دو زنگ آخرو بپیچونم برم خونه تکرار فیلم سینمایی مورد علاقمو ک شب قبلش نتونسته بودم کامل ببینم، ببینم!!!!:)):))(الآن ک بهش فکر می‌کنم،
میبینم چقدر بچه بودم!!!!!):D:D~X(

خودمو زدم ب مریضی!!!:)):)):))(<

دوستام پرسیدن چته؟ گفتم دلم درد میکنه!!!
معلمم پرسید، گفتم میگرن دارم، مال اونه!!!
ناظمم پرسید،(درحالی ک دستم رو معدم بود) گفتم فکر کنم قلبمه!!!:D:))=))
|-@|-@

البته ک تهش لو رفتم و نتونستم ب فیلمم برسم~X(:((:((

اما خاطرش برام به یاد موندنی شد:D:D:D
 

a.khakpour77

گُم‌دَرسَر!!!
ارسال‌ها
1,402
امتیاز
17,212
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 5 تهران
شهر
فرز 1 بندرعباس/فرز 5 تهران
سال فارغ التحصیلی
1396
مدال المپیاد
مدال که نه...اما سه تا مرحله یک دارم...
دو تا ادبی، ی زیست...
دانشگاه
علوم‌پزشکی تهران
رشته دانشگاه
ژنتیک
برای عروسی دخترعموم،
پایین موهامو(از وسط موهام) مش کردم!!!:D:D

بعد معاون مدرسه نمیدونست(نبایدم میدونست!!!):D:D:D

از دبیر ادبیات اجازه گرفتم برم آب بخورم،
توو راهرو دبیر ورزشمو دیدم ک خیلی وقتم بود ندیده بودمش...

وایسادم سلام و احوالپرسی و اینا...:Dh-:

بعد جایی‌ام ک من وایساده بودم، دقیقاً پشتم دفتر معاونم بود...:((:((~X(

من همینجوری داشتم حرف میزدم ک یهو یکی داد زد:
تو موهاتو رنگ کردی؟؟؟O_o@:@:@:

و منم ک اون لحظه هول شده بودم، برگشتم دیدم بله، مقنعه‌ام رفته بالا موهامو معاون عزیزم دیده!!!!|-@X_X:-??

و برای ماست‌مالی کردن قضیه حین قایم کردن موهام گفتم: کیییی؟؟؟؟؟ مننننن؟؟؟؟ نههههههههه!!!!!!X_X:O

و سریعاً محل رو ترک کردم...(-#:-":-"

ولی خدایی قیافه‌ی جفتشون دیدنی شده بودا...:D:D
 

Orchid

کاربر فعال
ارسال‌ها
61
امتیاز
971
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ناحیه 1
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
94
با دختر عمه هام رفتیم بازار بعد یه سینی قلم کاری شده خیلی خوشگل دیدیم 75هزار تومن بعد همینجور ما داشتیم بحث میکردیم که بخریمش واسه مامانامون فروشنده در حالیکه داشت خندشو قورت میداد اومد نزدیک و خیییلی آروم گفت:خانما اون 75 میلیونه نه هزار تومن.:D
به سرعت از محل گریختیم به حدی ضایع شدیم که تا نیم ساعت حرف نزدیم با هم.
خب صفرارو درست بذارین دیگه جای صفر خط کشیده بود
 
آخرین ویرایش:

Amir R

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
245
امتیاز
2,500
نام مرکز سمپاد
شهيد بهشتي
شهر
......
سال فارغ التحصیلی
95
رشته دانشگاه
پزشكي
اسم ها رو aو b میگم تا اتفاق دوباره تکرار نشه:D
سوم ابتدایی مدرسه عوض کردم
با یکی دوست شدم
اسمش a بود
ترم اول بود نمیدونم از کجا به ذهنم رسید دوستمو صدا کردم گفتم اسمتو رو کاغذ بنویس
اونم نوشت و من با قرار دادن یک نقطه روی یکی از حروف اسمشو به b تبدیل کردم که از قضا b اسم یه حیوان وحشی بود
:D
واینطور شد که از سوم ابتدایی تا پیش دانشگاهی ایشون رو با نام b صدا میزدن
شما فرض کن پیش دانشگاهی بودیم به یکی میگفتیم برو a رو صدا کن میگفت اون کی هست؟
میگفتم همون b
خلاصه اگه امسال دانشگاه اونا قبول شم فک کنم خودشو دار بزنه


پ ن :b جان ببخشید بچه بودم خوب:D
 
بالا