خاطرات سوتی‌ها

fatemeh.sh

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
361
امتیاز
8,146
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
خرم اباد
سال فارغ التحصیلی
95
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

رفتیم ازمون قلمچی ی برگه دادن ک حضوریمونو بزنیم. 3 تا ستون بود1اسم2شمارنده3 امضا
یکی از داوطلبا شماره موبایلشو تو ستون دوم نوشته بود :D
 

shaylin

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
150
امتیاز
1,323
نام مرکز سمپاد
farzanegan
شهر
khorasan
پاسخ : سوتی‌ها

از مدرسه داشتم میومدم خونه L-:
ی پیرزنه تو کوچمون هس طفلی تنها و ایناس :(
دیدم دستش پره گفتم برم کار خیر کنم نون دستش بود رفتم نونو ازش گرفتم :|
داشتم میرفتم طرف خونه پیرزنه 8->
یهو ی ماشینه دیدم داره دنبالم میاد گف:نون نمیدی ؟گرسنمه خانوم گناه دارما!! :-&
منم فک کردم از این مزاحماس هیچی نگفتم ~X(
یکم ک رفتم دیدم ول نمیکنه عصبی شدم شروع کردم ب فش دادن:کصافط!!بیشور!!عوضی !!بی خواهر مادر !!ولم کن دیگه!! =))
چشتون روز بد نبینه برگشتم دیدم داییم با زنو بچش نشستن تو ماشین!!دارن میان خونه ما!! #S-:
بعععععللله دیگه....هرچی فش دادم ب مامان خودم دادم...فک کردم داییم مزاحمه!!
من: :-?? ~X( :-< :((X_X
داییم: =))
زنداییم: :)) :))
پسر دایی کصافطم: =P~ :P
 

shawn

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
409
امتیاز
567
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی شهرری
شهر
شهرری
مدال المپیاد
نقره شیمی
پاسخ : سوتی‌ها

دو تا سوتی توم نهادینست:
1.همیشه تا به حال بدون استثنا هروقت رفتم دستشویی و دستشویی از اینا بوده که دستگیره داره و یه گیره رو میپرخونی قفل میشه،وقتی خواستم بیام بیرون اول دستگیره چرخوندم دیدم قفله بعد قفل رو باز کردم و اومدم بیرون :))
2.یه مسیری نزدیک خونموم هست که تقریبا هرروز ازش رد میشم...اگه راه مستقیم رو برم ضلع قائمه کوچیک رو انتخاب کردم و اگه بپیچم به راست ضلع قائمه بزرگ+وتر رو طی کردم...با این حال به جز 2-3 بار همیشه پیچیدم به راست =))
 

A.H.Z

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
83
امتیاز
201
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
خرّم آباد
دانشگاه
علوم پزشکی اصفهان
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

سلام به همگی دوستان...
امسال ما ی دبیر شیمی خیلی خوب داشتیم ک دوست و مشاور خیلی خوبی هم بود... >:D<
فقط و فقط مشکلش دماغش بود ک یکم بیش از حد گنده بود و یکم به سمت چپ انحراف داشت ولی ما اصلا به روش هم نمیووردیم (;
ی بار داشت سر کلاس میگفت: من موقعی که کوچیک بودم عاشق فوتبال بودم...اتفاقا چون دروازه بان بودم توپ مدام محکم به صورتم میخورد...ی بار توپ از سمت چب به دماغم میخورد و ی بار دیگه از سمت راست و خلاصه دماغم خیلی زیر ضربات مهلک و کوبنده حریفان بود... B-)
بعد یکی از علمای ته کلاس :) خیلی جدی گفت: ولی انگار ضربه از سمت راست شدیدتر بوده... (<
و بعد از چند ثانیه ما و معلم گلمون : =))
 

k.sampadi

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
145
امتیاز
448
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
miandoab
پاسخ : سوتی‌ها

بابامو شوهرخالم داشتن از ماشینای دوگانه سوز حرف میزدن شوهرخالم گف گاز خشکه موتورو خراب میکنه
منم پاشدم تو جمع گفتم بابا گاز برا ماشین خشکیت میاره
داداشمم گف ن بابا یبوست میاره
هیچی دگ ی هفتس پاتو خونشون نذاشتیم :D :D
 

Anita H

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
571
امتیاز
2,987
نام مرکز سمپاد
حلّی ۲
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1396
مدال المپیاد
کامپیوتری بودم
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
کامپیوتر
پاسخ : سوتی‌ها

ویندوز عوض کرده بوده بودم برنامه ی winrarمَ پاک شده بود
رفتم دانلود کردم، اومدم بازش کنم دیدم با rar فشرده سازی ش کردن :))

#من دیگه حرفی ندارم :|
 

HELEYA

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
8
امتیاز
98
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
ی جایی همین نزدیکیا
دانشگاه
مهندسی فناوریهای نوین قوچا
رشته دانشگاه
مهندسی صنایع
پاسخ : سوتی‌ها

ی معما با ی سوتی
دوتا همسایه بودن زناشون میمیرن این ميره دختر اونوميگيره اونم میاد دختر این یکی رو میگیره بعد هر کدومشون ی پسر میارن این دوتا پسر چه نسبتی باهم دارن ؟ :-?
داداشم اينوپرسيدومن بعد کلی فکر کردن ی دفعه پریدم و گفتم باهم خواهرزنن :D
داداشم: :))
خانواده: :)) :)) :))
خودم بعد فهمیدن سوتيم: =))
 

maryammovahedzadeh

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
628
امتیاز
7,439
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
97
دانشگاه
یزد
رشته دانشگاه
مهندسی معماری
اینستاگرام
پاسخ : سوتی‌ها

تو جنگل بودیم. یهو نمیدونم از کجا یه گاو اومد کنار ما سکنا گزید و شروع کرد علف و برگای رو زمینو خوردن. :D
یکی از آشناها هم (نزدیک هستن. و اینکه باس بشون احترام گذاشت:-") هم متولد ماه گاوه. اردیبهشت. هم سالش گاوه :-"
ایشون رفتن به گاوه دست بزنن بعد یهو گاوه سرشو برگردوند ایشون ترسیدند پریدن عقب. و جیغ و اینا :))
منم در عالم هپروت سیر میکردن. یهو با صدای جیغ پریدم بالا گفتم : اه بابا گاو که از گاو نمیترسه. ;;) ;;)
دو مین همه جا ساکت شد بعد همه داشتن درختا رو گاز میزدن.... =))
ما هم ک تازه فهمیدیم چی شده سرخ شدیم و سرمان را زیر انداختیم. :-[
خدا رو شکر خود طرف نفهمید من چی گفتم. :>
از هرکی هم میپرسید میگفتن هیچی بیخیال. :D
 
ارسال‌ها
1,097
امتیاز
6,254
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 1
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
دانشگاه شیراز
رشته دانشگاه
سخت افزار
پاسخ : سوتی‌ها

یه نفر تو پ.خ

: فیزیک 3 چی خوبه؟
کلا برای فیزیک پایه چه غلطی بکنم؟
فیزیک جامع اتمی خوب است آیا؟
بعد گاج پایه بهتر است آیا؟ یا خیلی سبز فیزیک 3؟

من :

odgd sfc fvhd jsj T kav hg, fvhd Hl,ca

اون :

به نقل از علــی[میم] :
odgd sfc fvhd jsj T kav hg, fvhd Hl,ca

پرفکت بود عزیزم
 

ÄBČDE FGHÏ

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,575
امتیاز
10,855
نام مرکز سمپاد
علامه ی حلی 1
شهر
همدان
سال فارغ التحصیلی
1395
دانشگاه
علوم پزشکی شهید بهشتی
پاسخ : سوتی‌ها

امروز توسط بچه ي دو سال و نيمه له شدم.اومده اتاقم.
من:جيگيلي ميگيلي ،كوچولو موچولو
اون:حرف نزن آقا مهدي(بابام) خوابه
شانس اوردم كسي اون دورو ور نبود،الان ديگه جرءت ندارم باهاش صحبت كنم باز يه چيزي بگه ضايم كنه #S-:
 

زﮩرا

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
706
امتیاز
8,250
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱
شهر
کِرمان
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
کرمان
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

شوهر عمم داشت درباره واحداهای ساختمانش صحبت میکرد که میخواد به چجور ادمایی اجارشون بده...

دوست دارم 4تا زن و شوهر مجرد بیان اینجا...... :)) (;

____________________

فیلم ساخت ایران

میخوام برم یه دونه از این[size=8pt] پراید[/size]ای هاچبک کره ای اصل بخرم ....

من:پسره خرو ببین.....کره پراید تا شعاع300kmاش راه نمیده :))ه
 

swz

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
903
امتیاز
10,065
پاسخ : سوتی‌ها

يه بار من و دخترخاله م كه يه سال ازم كوچك تره و پسرخاله ى ١٩ ساله م تو اتاق بوديم، بعد اين خواهر ٤ ساله ى من اومد تو اتاق. بعد پسرخاله م خطاب به اون، برگشت گفت " يكى به من يه بوس بده. " بعد هيچى ديگه دسته جمعى از خنده مُرديم. : )) :-"
 

first amir

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,142
امتیاز
29,736
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
91
دانشگاه
فردوســـی
رشته دانشگاه
مـهـنــدســی شــیـمــی / حسابداری / روانــشناســی
پاسخ : سوتی‌ها

تو صف نونوایی بودم ...خیلی شلوغ بود

نفر جلوییم برگشت گفت : چه وضشه ؟ چرا صف تکون نمیخوره ؟

منم اعصاب نداشتم گفتم مردم تنبل شدن دیگه میان نون یه هفته شونو یه دفعه ای میخرن .. واسه همین 15 - 16 تا میخوان و طول میکشه

نیم ساعت بعدش نوبتش شد .. شاطر اومد پرسید چنتا میخوای

اونم نه گذاشت نه برداشت گفت : 15 تا

عااالی اصا :|
 

s123

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
134
امتیاز
914
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
تــهران
پاسخ : سوتی‌ها

دوستم اومد داداش یکی از دوستام رو که 4 سالشه اذیت کنه بعد یه چی بش گف
داداش دوستم عصبانی شد ، با عصبانیت گف با چاقو میکنمتا... :|
بعدن کاشف به عمل اومدن که منظورش این بوده که با چاقو میکشمت عا :)) #S-: بچه ها فقط داشتن آسفالت گاز میزدن اون دوستمونم گرخید دیگه تا آخر روز حرفی نمیزد :)) :)) :)) =))
 

M a н d i s

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
182
امتیاز
3,590
نام مرکز سمپاد
فرزانگان۱
شهر
اراك
رشته دانشگاه
پزشكی
پاسخ : سوتی‌ها

از اظهارات فضل اقوام در مورد شآرژر لپ تآپ [nb]میدونیم که اگه شارژر یک لپ تاپ دیگه رو به اون یکی بزنی ممکنه لپ تاپ یه مشکلی پیدا کنه یا بسوزه؛ نکنید اینکارو :-"[/nb]

یکی : عاقا من هعی بش میگم مال ه خودتو نکن تویه من

اون یکی : من فقط یه بار کردم تویه تو ;;) الان تو خودمه ;;)

حرفی ندارم :|
 

فات

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,467
امتیاز
5,381
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نیشابور
سال فارغ التحصیلی
1395
دانشگاه
علامه طباطبایی
رشته دانشگاه
اقتصاد نظری
پاسخ : سوتی‌ها

من: httpچقد طول میکشه یاد بگیرم؟
رییس: این چه کوفتیه؟
من: منظورم htmlــِه :-"
 
ارسال‌ها
343
امتیاز
1,437
نام مرکز سمپاد
نسل طلایی علامه حلی 2
شهر
تهران / شهر ری
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
QUT
رشته دانشگاه
برق
پاسخ : سوتی‌ها

دیالوگ هایی از فیلم هفت سنگ

شاهین: وای مامانم، من مامانمو دوست دارم... مــــامـــان

محسن پدیده: عه خب منم مامانتو دوست دارم... لیـــلا


پدر و پسر بودن تو فیلم ولی خب دیگه :))
 

angry girl

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
183
امتیاز
2,490
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
کرمان
پاسخ : سوتی‌ها

چند وقت پیش خونه ی مامان بزرگم بودیم،بعد من و پسر خالم داشتیم باهم حکم بازی میکردیم ،بعد وسط بازی مامانم شرو کرد صدا کردن من ،من حوصلم سر رفت گفتم ، f me:-". بعد نگو بلند گفتم و پسر خالمم شنیده !!!ینی جوری کلمو پایین گرفته بودم که باهاش چشم تو چشم نشم که گردنم درد گرفت :-" :-"
 

Luna H.

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
468
امتیاز
2,194
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
گنبدکاووس
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
علوم پزشکی مازندران
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : سوتی‌ها

حالا خیلی هم سوتی نیست؛ ولی به اسم پاک‌کن دقت کنید تو رو خدا! :D

اسم قحط بود مگه :-" :D

0xbnyeoz9mv8uhio2qrd.jpg
 

zahra-E

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
381
امتیاز
1,452
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ناحیه2
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
94
دانشگاه
علوم پزشکی کرمان
رشته دانشگاه
داروسازی
تلگرام
پاسخ : سوتی‌ها

خونه دوستم بودم عصربودخوابیدیم یادمون رف نمازبخونیم وقتی بیدارشدیم من رفت وضوگرفتم گفتم بدوبدوالان قضامیشه رف وضوبگیره من سریع شروع کردم وقتی اون اومدمنم دیگه آخراش بودم تموم کردم چنددقه گذشت اون هنوز شروع نکرده بودی دفعه اذان گفتن من گفتم واییییی قضاشد :( :(بازخداروشکرمغربوخوندم.... :D :P
دوستم :-/ :-/ :)) :))
تازه فهمیدم اونقدهول کردم ب جاظهرمغرب خوندم :| :|
 
بالا