خاطرات سوتی‌ها

hamideh

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
84
امتیاز
1,219
نام مرکز سمپاد
farzanegan2
شهر
مشهد
دانشگاه
فردوسی مشهد
رشته دانشگاه
فیــــزیــــــک
پاسخ : سوتی‌ها

یکی از پسرای ادلیستم (جدید بود زیاد نمیشناختمش :D ) رتبه تک رقمی منطقه سه شده بود، دوستاش و اینا واسش یه عالم کامنت گذاشتن و تبریک گفتن
آقا ما هم رفتیم تبریک گفتیم، بعدش گفتم واسه انتخاب رشته یوقت جوگیر نشی همون اول بزنی برق شریف :)) خوب فکراتو بکن و با چشم باز انتخاب کن. گفت چشم ولی من هیچ جوره امکان نداره برق شریف بیارم
منم فک کردم بنده خدا نا امیده... گفتم نه اینجوری با اطمینان نگو چیزیو. با رتبه 15 هزار هم داشتیم طرف با اعتماد بنفس کامل اول اونو زده چون اولویتش بوده. تو هم بترتیب اولویت بزن دیگه بقیشو بسپر به خدا :D
وانگهی. . . :D به ذهنم رسید که هی واااااااااای نکنه تجربی بوده ک اینطوری میگه؟ که همون موقه گفت من تجربی ام :)
هیچی دیگه ضایه شدم رفت :)) البته بعدشم کم نیاوردم گفتم : حالا هر چی :D اتفاقا واسه همین گفتم جوگیر نشی که یوقت نگن این بنده خدا هنوز تو شوک تک رقمی شدنشه اشتباهی زده برق :))
من برم دی اکتیو کنم برمیگردم :))
 

Luna H.

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
468
امتیاز
2,194
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
گنبدکاووس
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
علوم پزشکی مازندران
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : سوتی‌ها

امروز تو کلاس زبان بودیم نمیدونم چرا همه گیر داده بودن به من :D هی میخواستن مثال بزنن اولش مهسا میاوردن :D

خلاصه مثال به این ترتیب بود:

Mahsa, whom is known to everyone, is my friend.

حالا خواستن یه ذره تغییرش بدن این جوری کنن: Mahsa, whom everybody knows ...
بعد معلم ما اشتباهی به جای everybody نوشت every boy :D :))

هیچی دیگه، وجهه‌مُ خراب کردن :D
 

Mostafa.Ahmadi

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
113
امتیاز
2,277
نام مرکز سمپاد
بهشتی
شهر
زنگان(عرب ها میگویند زنجان)
پاسخ : سوتی‌ها

روایت داریم که روزی همسایه ی یکی از آشنایان با پسرش دعواش شده بوده،بهش فحش مادر میداده :O

روایت ولی کاملن موثق می باشد :)) :)) :))
 

angry girl

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
183
امتیاز
2,490
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
کرمان
پاسخ : سوتی‌ها

امروز توسرویس داشتم عکسای یکی از بچه هارو نگاه میکردم بعد تویکی از عکسا ازگوشش عکس گرفته بود :-"
من اومدم بگم عه گوشت دوتاسوراخ داره؛ گفتم :عه سوراخت دوتا گوش داره :-" :-" :-"
من شرمندم :-"
 

Potter Harry

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
243
امتیاز
1,846
نام مرکز سمپاد
فـرزانگان قـزوین
پاسخ : سوتی‌ها

با خواهرم رفته بودیم مغازه ی موبایل فروشی.بعد میخواست کلن اطلاعات درباره ی تبلت و آیپد و ... بگیره که بفهمه کدوم بهتره همونو بخره.بعد مرده بدبخت 2 ساعت توضیح داده که حالا نمیخواد حتمن این مدلی که شما میگین باشه مدل بهتری هم هس.بعد نمیدونم این خواهر من اصلن حواسش نبود یا داشت به یه چیز دیگه فک میکرد از دهنش پرید گف نه من اخه تبلت ا متری نمیخوام... =)) بعد مرده گف چی 1 متر؟ بعد مثل خواس درس کنه گف نه یه متر که نه منظورم 1اینچی بود =)) ... :)) بعد دوباره مرده این جور بود: :O بعد کاشف به عمل اومد منظورش 1 هسته ای بوده...
اون لحظه:
من: =)) :D :)) :-"
خواهرم: :-[
مرده: :O X-( :|
 

فاطمه م.

فاطمه م.
ارسال‌ها
633
امتیاز
4,340
نام مرکز سمپاد
فرزانگان چهاردانگه
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
95
مدال المپیاد
ادبی
دانشگاه
پلی تکنیک تهران
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
پاسخ : سوتی‌ها

دیروز، حدودا ساعت نه شب، مدرسه !
نشسته بودم روبروی اتاق مشاوره که یکی از دوستام بیاد و بریم کتاب بگیریم
یکی از فارغ التحصیلای امسال هم میاد تو راهرو و میشینه کنار من و منتظره تا نفر بعد بره برای مشاوره ی انتخاب رشته

من : اع ! سلام فاطمه >:D<
اون : سلام ;;) خوبی؟
.
.
.
من: باو فاطمه همچین گریه و زاری میکردی که کنکورمو بد دادم، کنکورمو گند زدم، گفتم الان شدی 2000 ! {-8 ولی وقتی از الی پرسیدم فهمیدم که الکی نق میزدی ! ;;)
اون: نه خب همچینم الکی نبود ... دوهزار نشدم ولی ...
من: دختره ی دیوونه ! تو مدال نقره هم داشتی من نمیدونستم ؟! اینم از الی شنیدم اونروزی، متاسفم واسه اعتماد به نفست [-(
اون: من؟ ^#^
من: نکنه میخوای منکر اینم بشی؟ تواضع زیادیه؟ ;))
اون: نه خب :| اون فاطمه ای که مدال داشته و کنکورشو خوب داده من نیستم :| من رتبه م همون حدود دو هزار شده :)
من: :| همون دو هزار اصن، خوبه دیگه :rolleyes: مشکلی نداره که :-"
...
 

fateme.RMA

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,717
امتیاز
8,613
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1393
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

پریروز تولد یکی از آشناهامون بود، همراه اول بهش اس تبریک داده با عنوان "جناب آقای مریم وفایی" ! :))
 

لنگه کفش

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
206
امتیاز
1,018
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
کرمان
پاسخ : سوتی‌ها

چندماه پیش باخانواده نشسته بودیم ومیخواستم ادرس یه جایی روبدم
جوگیرشده بودم جی پی اسموفعال کردم
میخواستم بگم بلوارحمزه ...
گفتم امیرحمزه :-"
...
ینی چن ثانیه ای هنگ کردم X-(
دیدم مامانم چپ چپ داره نگام میکنه :-?




ینی داغون شدماااااا :))
 

فات

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,467
امتیاز
5,381
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نیشابور
سال فارغ التحصیلی
1395
دانشگاه
علامه طباطبایی
رشته دانشگاه
اقتصاد نظری
پاسخ : سوتی‌ها

دارم واسه نشریه با یکی حرف میزنم.خیلی جدی.بعد میخوام بگم باید نویسنده خوش قلم باشه.میگم باید نویسنده قلمی باشه.اونم خیلی جدی گفت من قلمیَم :))
 

Anita H

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
571
امتیاز
2,987
نام مرکز سمپاد
حلّی ۲
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1396
مدال المپیاد
کامپیوتری بودم
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
کامپیوتر
پاسخ : سوتی‌ها

دوست شماره 1: من یه کارت دارم که...
دوست شماره 2: منم کارت خوان دارم ;;)

متوجه هستید؟ :))
 

زﮩرا

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
706
امتیاز
8,252
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱
شهر
کِرمان
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
کرمان
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

مامان من با قیافه ناراحت امروز ظهر :)

من: مامان امروز دیگه چی شده؟؟

اون؟هواپیمای طبس چپ کرده؟
من.چپ کرده؟؟؟ :D

اون.اره دیگه میخوای راست کنه واست؟

من.واسه من؟

اون.هیچی درگیر نباش

باعرض پوزش دوتا سوتی داشت الان...دقت کنین بهش :D
 

...ELINOR...

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
649
امتیاز
7,503
نام مرکز سمپاد
فرزانگان۱
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1396
دانشگاه
آزاد مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

رفتیم واسه من کفش بخریم ی مدل انتخاب کردم فروشنده هه میگه چ رنگیشو بیارم براتون از خواهرم نظر خواستم میگه سبز!!!!!نگا کردم میبینم فقط مشکیو سورمه ایو قهوه ای داره!!
بعد دیدم خیلی وضع خرابه گفتم آقا مشکیش.....خوب ک کفشو آورده خواهرم میگه من ک گفتم سبز چرا قرمز برداشتی؟
ینی کور رنگی تا این حد؟؟بنده خدا مرده محو شد ک ی وقت ما خجالت نکشیم...........هیچی دیگ آبرومون رفت

___

سوتیای ما همه ازین قبیلن ک بابام کلا با مامانم هماهنگ نیس
مثلا همین دیروز:
خالم:ریحانه(خواهرم) کجاس؟؟
مامانم:کلاسه
ده دقه بعد.........
بابام تو جمعی ک خالمم بود:این ریحانه عوضی ک تو خونه بند نمیشه با دوستاش رفته پارک.........
حالا بیا درستش کن.........

آرامش : ترکیب شد
 

*M.M*

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
781
امتیاز
4,463
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
پاسخ : سوتی‌ها

یکی از فامیلامون میخواس بشینه تو ماشین بعد من عقب نشستم که اوشون جلو بشینن بعد اومدن برای تعارف و اینا که محدثه خانم شما برین جلو بشینین من عقب میشینم،بعد من برگشتم گفتم نه نه پری خانم شما برین جلو بشینین
نه پری خانم برین جلو بشینین [همینجور داشت تعارف میکرد]
بعد یکدفعه برگشتم گفتم نه جلو خانم برین پری بشینین :)))) بعد تازه همون موقع هم نفمیدم چی گفتم،بعد 5 دقیقه یکهو زدم زیر خنده :))
 

HELEYA

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
8
امتیاز
98
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
ی جایی همین نزدیکیا
دانشگاه
مهندسی فناوریهای نوین قوچا
رشته دانشگاه
مهندسی صنایع
پاسخ : سوتی‌ها

دقت کردین روی گوشی سامسونگ دوسیم کارته نوشتهDUOS :)
خب مگه چیزدیگه ای هم میشه خوندش؟! ;;) :-? :D
 

Roy@ 188

کاربر فعال
ارسال‌ها
56
امتیاز
369
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بابل
سال فارغ التحصیلی
1395
پاسخ : سوتی‌ها


آقا یه بار داشتم بازی کامپیوتری میکردم،میخواستم طرفو بکشم ولی نمیمرد.هیچی حالیم نبود.یه هو داد کشیدم "الآن جرت میدم.......... >:p >:p >:p >:p >:p >:p >:p (نگاه من در اون زمان)"
مامانم اومد بالای سرم داد کشید گفت "چی؟؟؟؟؟؟؟؟ X-( X-( X-( X-( X-( X-( (این نگاهشه)" اومدم درستش کنم ولی حواسم نبود.واسه همین گفتم "مامان ناراحت نباش.الآن میدوزمش."
دیگه بقیشو نگم.نمیتونستم یه چیزی هم بگم درستش کنه.........
[-o< [-o< [-o< [-o< [-o< [-o< [-o< [-o< [-o< [-o< (من بعد از اتفاق)
 

آتوسا

کاربر فعال
ارسال‌ها
41
امتیاز
346
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

یکی از دوستای مامانم بهم کادو داده...!

اون:عزیزم ببخشید اگه خوشت نیومد بگو ببرم عوضش کنم و اینا...
من:نه قابل نداره...! :-" دستتون درد نکنه
اون: :-?
من: ^-^
من بعد فهمیدن سوتیم: :-[ :-[
 

shaylin

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
150
امتیاز
1,323
نام مرکز سمپاد
farzanegan
شهر
khorasan
پاسخ : سوتی‌ها

زنگ ادبیات بود بعد معلممون داش درس میپرسید
گف ی جمله بگو اجزاشو مشخص کن
گفتم:من و مادر علی ب پارک رفتیم (ی همچین چیزایی گفتم مفهومش این بود) :)
معللمون مثن خواس شوخی کنه گف :علی کیه؟ :D
من دوباره:من وعلی ب پارک رفتیم :))
معلممون دوباره:علی کیه؟ :D
من دوباره:علی رو خودتون ب من معرفی کردین دیگه!! :|

این تا اینجا حالا واکنش معلم و بچه هارو بیخیال...
زنگ بعد
من هنوز ب خاطر زنگ پیش ساکت بودم اومدم مثن فراموش کنم و اینا
زنگ مشاوره بود و بحث در مورد مختلط شدن مدارس و اینا بود
من مثن اومدم بگم مختلط شدن بده و اینا گفتم:خوب ببینین دو حالت داره مثن من ی دوس دارم اسمش زهراس...زهرا میگه بیا خونه ما ...من خوشحال میشم میگم باشه...
ولی مثن حالت دوم من ی دوستی دارم اسمش علیه ...ی لحظه موندم ادامه بدم یا نه..دیدم ادامه بدم خیلی ناجور میشه....قطع کردم حرفمو... ~X(
مشاور:ادامه بده... :|
من (با صدای اروم ):بعد علی میگه بیا خونه ما! X_X
کلاس رف رو هوا....
بچه ها:ن مث این ک واقن خبریه....کیه علی؟ :)) =)) =))
.
.
.
هیچی دیگه....تا اخر اون روز حرف نزدم :))
 

Anita H

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
571
امتیاز
2,987
نام مرکز سمپاد
حلّی ۲
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1396
مدال المپیاد
کامپیوتری بودم
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
کامپیوتر
پاسخ : سوتی‌ها

این سوتی رو از طرف دوستم مینویسم:
«چند سال پیش، مامانم به PES بازی کردن من حساس بود، بعد وقتی از اتاقم بیرون میرفت، در رو میبستم و PES بازی میکردم
یه روز لباسام نامرتب بود(اصطلاحا میگن لباسام شنبه یکشنبه بود) و داشتم PES بازی میکردم و در رو هم قفل کرده بودم، مامانم دستگیره ی در رو فشار داد که بیاد تو، دید قفله، من پریدم کامپیوتر و خاموش کردم و رفتم در رو باز کردم.
مامانم که اومد تو اتاق، گفت فکر کردی نمیدونم داشتی چه غلطی میکردی بیشعور؟؟؟ L-: :-"»
:))
البته مادر دوستم فکر نکرده که دوستم داره PES بازی میکنه؛ درک این که کجاش سوتی بوده خیلی سخته و شاید شما تا وقتی هنوز پدر/مادر نشدید یا وارد مسائل دینی و... نشدید، هیچ وقت نفهمید...
 

notebook

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
336
امتیاز
1,898
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
کرمان
پاسخ : سوتی‌ها

مهمون اومده بود خونمون بعد داشتم تعارف میکردم میوه تونو میل کنین تو این حین حواسم نبود گفتم انگور براتون پوست بگیرم :D
یعنی پاک آبروم رفت
یه بنده خدایی هم بود دیگه بدتر شد حسابی
 

Suspected Girl

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
986
امتیاز
6,216
نام مرکز سمپاد
فرزانگان2
شهر
قم
سال فارغ التحصیلی
1397
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
علوم‌تربیتی
تلگرام
پاسخ : سوتی‌ها

.× یادتونه یه سال عید و ماه محرم یکی شده بود...؟؟!!
خلاصه رفتیم خونه اقوام....اقوام دور....من گفتم سال نوتون مبارک.....اون بنده خدا گفت " لعنت بر یزید " منم برگشتم گفتم

" برشما هم همین طور " :)) =)) =))

× دیروز مامانم داشت با تلفن صحبت میکرد هی به یارو میگفت اره خاکش سقفیده ب چسب... بعد تازه عصبی هم میشد از اینکه یارو چرا نمیفهمه؟؟؟ =))

× یه روز دختر عمه ام نشسته بود داشت نطق میکرد بعد یهو وسطش برگشت ب من گفت توام ک خودتو کشتی با این تیش هوزان :)) بنده خدا منظورش تیزهوشان بوده :))
 
بالا