....... 
..... 
.....معنی hunt چیه؟
....وایسین.... .....اِممممم....آها...( دستمو حالت تفنگ گرفتم جلوش و حالت شلیک تکون دادم )...ینی شکار...شکارکردن!
[-( گریه قطع میشود 
و زنگ زدم و صدام پخش شد اتفاقاً. ، وقتی اومدم مدرسه و ماجرا رو برای دوستام تعریف کردم گفتن همهی برنامههای اون هفته تولیدی بوده "
اونی که سنگین زده شمایین بدبختا، رد دادین. 
خیلی شیک ، صفه ی سمپادیا رو می بندی ، وارد پوشه ی آهنگات میشی و آهنگ مورد نظرُ پلی می کنی . غافل از اینکه با این کار آهنگ از اسپیکرهای تا تَه صدا-باز ِ کامپیوتر درمیاد نه از هندزفری ِ تو گوشت ! و ساعت دو بامداد خونه می لرزه برای لحظاتی
...حجاب....ازدواج و دوستی های خیابونی و اینا بود....هِی تاکید میکرد: سمت دوستی خیابونی نرین...ک بهتون خیانت نشه و مرد گریزی پیدا نکنین و 4 سال دیگه عروس بشین :-[ و....... 
......بدترش اینکه شماره بابامو گرفتن و فرداش باهم رفتیم بیرون ......سه تایی تو فرودگاه ایران همدیگه رو دیده بودن و وقتی فهمیدن از یه کشورن باهم دوست شده بودن .....حالا سوال من اینجاس...ماهم اگه یه روزی تنها رفتیم یه کشور دیگه ...بعد یه پسر ایرانی تو فرودگاه دیدیم باید باهم دوست بشیم؟ 
منظورت همون شاد و بشاشه
خب من به بابام میگم بابا،خیلیم دختر خوبی بشم بابایی،دیگه بهروز چمی دونم کیه 