خاطرات سوتی‌ها

شبنم...

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
247
امتیاز
1,309
نام مرکز سمپاد
فرزانگان(مادر)
شهر
سیرجان
سال فارغ التحصیلی
94
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

سوتی اقای صالحی تو ی سخنرانی
- من فقط خدا رو داشتم ن پسر شخص مهمی بودم ن دامادش و ن عروسش
:-$ ^-^
 

najmeh_abl

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
639
امتیاز
8,479
نام مرکز سمپاد
فرزانگانـ
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
AUT (Tehran Polytechninc) + University of Naples Federico II
رشته دانشگاه
Industrial Bioengineering
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

مامانم میخواست به داداشم بگه وقتی 7ماه تورو حامله بودم گفت تو وقتی 7ماه حامله بودی
داداشم :O :-s
ما :))) =)))
 

قاصدک

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
539
امتیاز
3,393
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بیهق
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

تو خونه‌ی مامان بزرگا ٬ به هیچ کدوم از شیشه‌های داخل یخچال اعتماد نکنید ! مثلاً به خیال خودتون یه لیوان آب از یه شیشه‌ی معمولی ریختین ٬ بعد وقتی سر می‌کشینش متوجه میشین عرق چهل گیاه بوده ! :|
 

YaSm!nA

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
281
امتیاز
1,717
نام مرکز سمپاد
فرزانگان حکیم زاده
شهر
یزد
سال فارغ التحصیلی
98
تلگرام
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

این سوتی دوست عزیزم مایده جانه تو چت مسنجر
که گفت یاددگرفته چجوری میشه تو مسنجر گروپ تشکیل داد
و به ایده یا پیشنهاد من یه گروپ تشکیل داد...
که خب هیچ پی امی واسه ما نیومد ک عضو گروهیم: :))

QuickMemo_2015_09_15_15_01_38.png


x: x:
 
ارسال‌ها
2,308
امتیاز
63,823
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بناب
سال فارغ التحصیلی
94
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

کرایه اتوبوس ۳۰۰ تومنه! بعد من دیروز یه پونصدی گرفتم جلو راننده، با افتخار گفتم یه نفر. B-) یه جوری نگام کرد که مفهومش این بود که مگه می‌خواستی ۵ نفر حسابت کنم!؟ :D

بعد امروز شانسی دوباره سوار همون اتوبوس شدم! این بار پونصدی رو که گرفتم جلو راننده، گفت یه نفر!؟ :))

بعله؛ خدا جای حق نشسته. :))

یه نگاه هم از همون جنس نگاه دیروزی راننده بهش انداختم، فهمید قضیه رو. :-"
 

دهقان خلافکار128

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
805
امتیاز
7,460
نام مرکز سمپاد
حلی دُ
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
مدال المپیاد
نقره ریاضی 95
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
پزشکی
تلگرام
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

چند سال پیش از طرف مدرسه بردنمون اردو مشهد ...
از شانس خوب یا بد ما تو اون قطار ما یه مدرسه دخترونه هم بود ...
یکی از بچه های کوپه ما که کنار کوپه دخترا بودیم نصفه شبی رفت دستشویی ...
موقع برگشت به فکر این بنده خدا میزنه که یه حرکت جالب بزنه ...
میاد در کوپه رو یهویی باز میکنه و بلند داد میزنه ...
بعد میبینه که پنچ تا دوستش نیستن و 5 تا دختر هستن ... :))
اونم سریع میپره بیرون و در کوپه رو میبنده ... =))
 

a.khakpour77

گُم‌دَرسَر!!!
ارسال‌ها
1,402
امتیاز
17,212
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 5 تهران
شهر
فرز 1 بندرعباس/فرز 5 تهران
سال فارغ التحصیلی
1396
مدال المپیاد
مدال که نه...اما سه تا مرحله یک دارم...
دو تا ادبی، ی زیست...
دانشگاه
علوم‌پزشکی تهران
رشته دانشگاه
ژنتیک
ﭘﺎﺳﺦ : ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﺳﻮﺗﯽ‌ﻫﺎ

آخ آخ...خاک تو سرم!!
ي سوتي دادم فاجعه!!
بيشاپيش معذرت بابت محتوا!!
ي بسته هايي هستن...ازين جايزه دارا ک مغازه ها ميفروشن...بعد من اسم اينو جلو دوستان و برخي دشمنان(!!) برعکس خوندم!!!
ناچارا فقط اسمشو ميگم...از گفتن برعکسش معذورم...!!!
اسم بسته ها اينه:سک سک !!!!!!!!
 

دهقان خلافکار128

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
805
امتیاز
7,460
نام مرکز سمپاد
حلی دُ
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
مدال المپیاد
نقره ریاضی 95
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
پزشکی
تلگرام
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

بازی چلسی و نمیدونم کجا بودم ... داشتم از تو تلویزیون نگاه میکردم ...
گزارشگر آقای خیابانی بود ...
یکی هم بود کنارش به عنوان کسی که بازی تفسیر میکنه ...
بعد اون تفسیر گره گفت :
بله واقعا یکی از تیم های خوب شهر چلسی هست ... !
خیابانی :
آره ، میشه روش فکر کرد ، چلسی یه شهره ... :))
بنده خدا رو درجا ضایع کرد ... بهش امون نداد نفس بکشه ... یه تیکه آبدار حرومش کرد ... :))
 

a.khakpour77

گُم‌دَرسَر!!!
ارسال‌ها
1,402
امتیاز
17,212
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 5 تهران
شهر
فرز 1 بندرعباس/فرز 5 تهران
سال فارغ التحصیلی
1396
مدال المپیاد
مدال که نه...اما سه تا مرحله یک دارم...
دو تا ادبی، ی زیست...
دانشگاه
علوم‌پزشکی تهران
رشته دانشگاه
ژنتیک
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

همین الان ک تو کافی نت نشستم،یکی از برادران افغانی اومده واسه کارای اینترنتی و سایت سفارتو اینا.....
بعد مسئول کافی نت نمیدونم داره چیکار میکنه واسش.....ازش پرسید متاهلی یا مجرد؟
برادر افغانیمونم گفت اینجا مجرد ولی افغانستان متاهل!!!!!!!!!
مگه میشه؟؟؟؟مگه داریم؟؟؟؟؟ :| :| :D
 

shaylin

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
150
امتیاز
1,323
نام مرکز سمپاد
farzanegan
شهر
khorasan
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

بالایی :D
عاغا من خجالت میکشم وختی اون صحنه میاد جلو چشم :))
ما راهنمایی میرفتم مسابقه تهران۰۰۰
خلاصههه
بااتوبوس ک میرفتیم ی اتوبوس مدرسه پسرونه پشت ما میومد اتوبوسشم جفت ما۰۰
شب ک شد من رفتم مغازه خوراکی بگیرم
اتوبوس اونام نگه داشته بود
من اتوبوس و اشتباه گرفتم =)) :D (;
رفتم تو تاریکی تو اتوبوس پسرا
جای خالی بود نشستم
۰۰۰ :O
خداا ی من
دستممو انداختم دور گردن کسی ک نشسته بود کنار من فک کردم دوستمه
گفتم سارا بلند شو خوراکی گرفتم
تازه دیدم بیدار نمیشه لپششم محکمم میکشیدم میگفتم پااشووو پاشووو دگ
پسره خواب بود بلند شد نور گوشیو انداخت روم
چن ثانیه خیره ب هم
بعد من با سرعت نور پریدم اتوبوس خودمون :)) :D
از یادآوری اون لحظه ک سر. جمع ۱۰ثانیه م طول نکشید کلن. اب میشمم :D
+تاریک بود خو :-[
 

Anee

کاربر تحت فعال
ارسال‌ها
144
امتیاز
4,148
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک.
شهر
.
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

رو ظرف پنیر نوشته بود پنیر گوسفندی؛ من یه لحظه فکر کردم مگه از گوسفندم پنیر می گیرن :)) :))
 

Mim

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
147
امتیاز
1,408
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
قم
سال فارغ التحصیلی
96
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

یه بنده خدایی فامیلیش شالبافان بود، بعد بار اول که یکی اینو گف، من "شارلاتان" شنیدم؛ و به کلی آدمم به عنوان "شارلاتان" معرفیش کردم :-"
+
خاهرمون یه بار با خمیر ریش مسواک زده بود :))
 

big_bang

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,105
امتیاز
5,518
نام مرکز سمپاد
فرزانگـا(') امیــ(')
شهر
نجف آباد
دانشگاه
اصفهان
رشته دانشگاه
اقتصاد
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

یه سوتی میگم اگه مسخرم کردین خیلی بدین ((: جاست فورفان و لایک میگم‎ش ((:
درجریان این کارنامه سبز که بعد اعلام نتایج نهایی میاد هستین که ؟ :د اگرم نیستید برید درجریان قرار بگیرید "-:
راستش من امسال مردود شدم "-:
چند روز دپ بودم که یهو یادم به کارنامه سبز افتاد :> با کلی استرس رفتم سایت سنجشُ باز کردم و در حین باز کردن فقط دعا میکردم که قبول نشده باشم ((: آخه کانون پولمو برنمیگردوند و مال‌باخته میشدم ((: کتاب خریده بودم، مهلت ثبت نام دانشگاها تموم شده بود ، خوابگاه گیرم نمیومد و مهم تر از همه خرید دانشگاه نرفته بودم! می‌فمید ؟ ((:
و خب باز کردم و دیدم خدا رو شکر تو کارنامه سبزم هیچی نیوردم!
مردود شده بودم متوجه‎اید که ؟ :-""" ((:
 

سیزیف

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
757
امتیاز
1,749
نام مرکز سمپاد
فـرزانگان
شهر
مشهد
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

من رفتم دوست مامانم رو ببینم بعد خیلی رودروایسی داشتیم <منم که خجالتی > منشی ش ازم پرسید :«شما دخترخانوم فلانی رو میشناسید ؟» منم سریع گفتم :«نه» قبل اینکه اسم دختره رو بگه حتی #-o . چه فکری راجبم کردن خدا عالمه :-" .+لحن فلانی طوری که میگه شیت .
 

Anee

کاربر تحت فعال
ارسال‌ها
144
امتیاز
4,148
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک.
شهر
.
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

اول راهنمایی میخواستیم برای محرم نمایش اجرا کنیم؛ بعد بچه ها صورت هاشونو پوشونده بودن و اینا، معلوم نبود کی به کیه! :D
یکی از بچه ها میکروفن دستش بود، وسط نمایش اومده میپرسه: سکینه کودومتونید؟ :))
 

dark shadow

خائــن.
ارسال‌ها
1,166
امتیاز
13,561
نام مرکز سمپاد
Farz2
شهر
KRG
سال فارغ التحصیلی
1399
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

من:یلدا کجاست؟
بغلی:نیست
دو دقیقه بعد
من:یلدا کجاست؟رفته دفتر
شیش دقیقه بعد..
من:یلدا کجاست؟
بغلی: X-(نمی دونم
یه ربع بعد...
من:یلدا کجاست؟
بغلی:درگیره
معلم اومد
من:یلدا کجاست؟
بغلی: ~X(دلگیله!!(بیچاره اینقدر گفت بجای درگیر گفت دلگیله!!)
 

-mina-

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
222
امتیاز
601
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
میانه
دانشگاه
اهواز
رشته دانشگاه
دامپزشکی
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

در راستای اینکه ساعت ها کشیده شدن عقب :-"
قرار بود بریم مسافرت ، وقت نشده بود ساعت ها خونه رو بکشیم عقب ، وسایل رو جمع کردیم منتها مامانم رفته بودند سرکار و
قرار بود ساعت 2 بیان خونه ، من ناهار خوردم به بابا گفتم بفرمایین ناهار ، گفتن صبر میکنن مامان بیان ، بعد بابا از روی ساعت قدیمی
که دو شده بود ، منتظر موندن :-"
هر چند دقیقه هم میگفتن عه چرا مامان نیومدن :-"
دیگه من دو چهل دقیه [یک و چهل جدید] دلم سوخت گفتم بهشون:-" :)) :)) :)) :)) :))
مردم آزارم خودتونین :-"
 

آیدا :)

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
858
امتیاز
2,639
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امام رضا(ع)
شهر
لاهیجان
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

سوتی یکی از دوستان هست این :))
چند وقت پیش این دوست ما می خواست به دوستش که اسمش نازنین بود پیامی رو به شرح زیر بده ;;)
_ساعت 7 شرلوک داره تو تلویزیون نازنینم ;;)
هیچی دیگه بعد ازفرستادن می فهمه این پیام رو به معلم فیزیکش که اتفاقا مرد بود و باز هم اتفاقا جوون بوده تقریبا , داده :))
انا لله و انا الیه راجعون ... :))
 
بالا