خاطرات سوتی‌ها

*Reihan*

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
578
امتیاز
7,415
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
خوی
سال فارغ التحصیلی
96
دانشگاه
علوم پزشکی تبریز
رشته دانشگاه
پزشکی
امروز بعد یک سال و اندی،رفتم مدرسمون پروندمو بگیرم،
معاونمون:برو به خانوم صمدی فلان چیزو بگو، خانوم صمدی که یادته؟
ـ [سرمو به نشانه تایید پایین اوردم!] بله، آقای صمدی...
+ آقا نه، خانوم صمدی! :|
ـ :-??:-"

:)):D

ــــــــــــــــــــــــ
بعدش هم رفتیم بسیج خاهرم کارت بسیج فعال بگیره!
تو فرم نوشته مرجع تقلید:
اینم نوشت خمینی ...:))
آروم گفتم سحر خمینی 68 فوت کرده تو متولد 75 ای! :))
جلو سپاهیا و بسیجیا گف خب حالا مثلا خامنه ای!
اونام گفتن بله "آقای خامنه ای رو بنویس" :|
=))=))=))
 

Radikal

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,576
امتیاز
31,306
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
94
مدال المپیاد
داغ دیده ام بعله!
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
سیاستگذاری علم و فناوری
اینستاگرام
من سرم تو گوشی بود و داشتم یک کلیپ میدیدم که سرکاری بود و در نهایت عصبانی شدم گفتم : الاغ
بعد یکی از بچه های فامیل خیلی جدی گفت : بله؟

یعنی دلم به حال مظلومیتش سوخت :))
 

Detective SHERLOCK

Logophile
ارسال‌ها
363
امتیاز
2,078
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین 1
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
1397
مدال المپیاد
دردست احدااااث ؛) المپیاد دانشجویی میرویم ان شا الله
دانشگاه
کاشان
رشته دانشگاه
پزشکی
یه روز طهر تابستون پارسال از مدرسه خسته و کوفته با اتوبوس می اومدم رسیدیم پایانه از اتوبوسی که باید ادامه مسیر رو باش میرفتم پیاده شدم بعد دنبال همون اتوبوس میگشتم! خلاصه رفتم به راننده کفتم من اشتباه پیاده شدم کارت زده بودم الان پیاده شده بودم{-8{-8

یه بار سر صف صبحگاه سوم دبیرستان ایستاده بودیم و من داشتم یه جت رو با دنباله ش به دوستم نشون میدادم و کله م کلا مستقیم به آسمون بعد جته از میدون دیدم رفت بیرون گفتم د ِ برگرد بیشعور:| بعد دیدم دوستم هی داره میزنه بم گفتم خوب چیه گفتم برگرده O_oبعد سرمو چرخوندم دیدم معاون گرامی با چشای از حدقه بیرون زده داره نگام میکنه:eek: نگو ایشون رد میشده فکر کرده من بش گفتم بیشعور خلاصه گفتم عه با شما نبودم اونجا هواپیماعه خلاصه یه نگاه خدا خیرت بده ای کرد و رفت=P~:))
 
آخرین بار توسط مدیر ویرایش شد:

n._.a.m

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
115
امتیاز
1,111
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
جیرفت
سال فارغ التحصیلی
1401
حالا که تاپیک رفته تو 600صفحه حجمش زیاد نشده ؟
مدیران گرامی نمیخوان این رو به آرشیو انتقال بدن:-?
پست های خودتونم اسپمه:-"
 

Detective SHERLOCK

Logophile
ارسال‌ها
363
امتیاز
2,078
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین 1
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
1397
مدال المپیاد
دردست احدااااث ؛) المپیاد دانشجویی میرویم ان شا الله
دانشگاه
کاشان
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

زنگ زیست بود و دبیرمون داشت درس میداد،از یه قسمت به بعد دیگه بچه داشتن دقیق به حرفای دبیرمون گوش میدادن و کلاس خیلی ساکت بود....دبیرمون همینجوری که داشت درس میداد،ازمون یه سوال پرسید که سوالش این بود:
" تک لپه ای ها رو توضیح بدین؟ "
و منم که مثلا جواب این سوال رو یاد داشتم،به قول معروف یه بادی به غبغب انداختم و بلند گفتم:
" گیاهانی که مثه لپه باشن و یه دونه لپه داشته باشن " =)) =)) =)) =)) =))
هیچی دیگه بقیش رو تصور کنین دیگه :)) :)) :))
....ینی سوتی ام اون قدر داغون بود که دبیرمون که خیلی جدیه سر کلاس،داشت بهم میخندید :)) :)) :)) :)) :))
این که خوبه یکی از بچه های کلاس ما فکر میکرد لپه خودش یه گیاه جداگونه س خلاصه معلم زیست گرامه توضیح کامل و جامع که نه نخود/2=لپه:))
 

mas.bas

کاربر فعال
ارسال‌ها
47
امتیاز
148
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
ایلام
سال فارغ التحصیلی
1396
رشته دانشگاه
پزشکی
دو سال پیش یکی از دوستای بابام و خانوادش که اولین بار بود اومده بود خونمون بعدش من و دخترش داشتیم حرف می زدیم بعدش من گفتم مردم فلان محله ادمای خوبی نیستن بعد دخترش با تعجب گفت چرا کی گفته و اینا بعدش یادم اومد که باباش بچه اون محله اس
بهدش گفتم نه و اسم یه محله دیگه ای روگفتم باز گفت کی گفته یادم اومد که مامانش بچه اون محله اس
بعد سکوت کردم و گفتم بریم تو حیاط یه هوایی عوض کنیم
و هزار بارم پیش اومده سوار ماشین شدم گفتم خداحافظ
 

***Paradise

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,239
امتیاز
13,915
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
shk
سال فارغ التحصیلی
0000
مدال المپیاد
متاسفانه به مدال نرسید :(
رشته دانشگاه
پزشکی
امروزم از اون روزا بود که من قشنگ از رو دنده سوتی بلند شده بودم ....
عصر کلاس ریاضی داشتم اصلا نصف سهمیه سوتیا تابستونمو اونجا خرج کردم :))
اولش که رفتیم یکی دیگه رفته بود شمال دبیره هی از میپرسید خوب بود ؟ فلان جا رفتید فلان جا رفتید ؟
اونم هب میگفت بعد گفت از کلوچه ها فومنم خریدیدت ؟!
اونم یه چیزایی گفت حالاا من فک کردم ابن میگه گوجه :|||
بعد اومدم تعریف کنم از قضیه گوجه هاشون پارسال که رفتیم ... بعد گفتم اتفاقا اونا خودشون از گوجه های ( جالا اینا آروم گفته بودم اون نفهمید ) سریع دوستم گفت احمق کلووووچه نه گوجهههه !! :eek:
من : @-)
استاده گفت : چی شد خانم .... ؟
منم گفتم : هیچی هیچی استاد کلوووووچه !!!! هیچی خیلی کلوچه ها خوبی دارن :|
این اولیش
بعدشم که از شانس من این یه دفعه جا نبود رفتم آخر نشستم حالا دو کلام ما اومدم حرف بزنیم شریع گفت خانم .... رفتید ردیف آحر دیگه حواستون نیستا !!!
من : ( بشین سر جات ایششش ) ... :|
یکم گذشت گفت پاشو برو سوالو حل کن ، منم با نهایت اعتماد به عرش رفتم حل کردم اولش که گفت نه نه نه ببین میگم میری آخر قفل میکنی :)) نه ؟!
من : :| ( بمیر فقط -.- ) ... نعععع
پاک کردم درستشو نوشتنم الهی شکر : )
بعد هیچی گفت نه خب هنوزم قفل نکردین انگار
:P
 

Samin00

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
105
امتیاز
1,968
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شهرکرد
سال فارغ التحصیلی
1400
عاقا ما کلاس پنجم ابتدایی بودیم روز معلم بود منم گفتم برم به مدیرمون کادو بدم سلانه سلانه رفتمو کادومو دو دستی گرفتم گفتم بفرمایین خانم.. .... قابل شما رو نداره گرچه میدونم شما ارزش اینو ندارین :eek: بعد دیدم اخماش رفت تو هم منم اومدم جمعش کنم باز گند زدم گفتم یعنی ارزش این خیلی از شما بیش تره خودش که فهمید هول کرده بودم گفت مرسی دخترم :)):)):)):RedHeart پ.ن :وی جمله ی این ارزش شما رو نداره وارزش شما خیلی بیش تره رو قاطی کرده بود برعکسشو گفت :)):))
 

Sana81

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
222
امتیاز
1,701
نام مرکز سمپاد
farzanegan
شهر
:)
سال فارغ التحصیلی
1400
سوتی ؟؟ من عند سوتی ام
بگوشین بگم
داشتیم با مامانم از بازار برمی گشتیم دیدیم داییم با ماشین آروم آروم داره پشت سر ما میاد بعد ما وایسادیم و سلام علیک کردم و من خواستم یه چیزی بگم که نگن لاله گفتم: دارین مارو کرست میکنین! !! ( قابل توجه خوانندگان من بایستی به جای کرست ، اسکرت میگفتم!!!: /)

یه روز هم تو کلاس اجتماعی بحث اقامت گرفتن بود منم گفتم پاشم یه نظری بدم
گفتم که : خانم عقیم شدن سخت تر شده ( منظور من مقیم بود ~X()
 
آخرین بار توسط مدیر ویرایش شد:

Hadise

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
75
امتیاز
330
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
زنجان
سال فارغ التحصیلی
1401
من ی بار داشتم بند کفشمو میبستم:D
مامانم برگشت بهم گفت بدو دیگه!:D
می خواستم بگم مامان برو من بدو بدو میام!:D
برگشتم گفتم: مامان برو من میدو میدو میام:D:))
 

رنگین کمان

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,002
امتیاز
13,684
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۲
شهر
اردبیل
سال فارغ التحصیلی
1400
دانشگاه
اردبیل
رشته دانشگاه
علوم آزمایشگاهی
. همین دیروز تهمت رو نوشته بودم تحمت:D
. یبار دختر خالم خواست بگه یه کف مرتب ، گفت یه کف مرکب :)):-?
. یبار می خواستم بگم دختر دوست بابام باهام هم کلاسی شده ، همش دارن ما رو باهم مقایسه می کنن ، گفتم دوست دختر بابام باهام هم کلاسی شده .. :D=)):| تازه وقتی متوجه نگاه های مخاطبم شدم فهمیدم اشتباه کردم:|:-?=))
. دی ماه ۹۶ زمان اعتراضات می خواستم به فروشنده بگم شامپو ضد شوره دارین ، گفتم شامپو ضد شورش دارین ؟:|=))
. چند بارم خواستم بگم ضد آفتاب ، گفتم آفتاب پرست ~X(=))
. یبارم حواسم نبود کرم بدن رو به صورتم زدم:|:)):D
خوب دیگه بیشتر از این بگم آبروم میره:D;;)
 
آخرین ویرایش:

Samin00

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
105
امتیاز
1,968
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شهرکرد
سال فارغ التحصیلی
1400
عاقااااا ما امروز داشتیم با یکی بحث جدی میکردیم بعد طرف در اومد گفت وایییی گیر عجب خری افتادیما منم مثلا اومدم جواب به قول معروف دندون شکن بدم بدتر گند زدم گفتم خودت گیر عجب خری افتادی یعنی آدم با چنگال اب بخوره اینجوری ضایه نشه :)):)):))=)):))
 
آخرین ویرایش:

Detective SHERLOCK

Logophile
ارسال‌ها
363
امتیاز
2,078
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین 1
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
1397
مدال المپیاد
دردست احدااااث ؛) المپیاد دانشجویی میرویم ان شا الله
دانشگاه
کاشان
رشته دانشگاه
پزشکی
روز امتحان زبان ترم
من:میگم فلانی میخوای بت تقلب بدم;;)
فلانی:حالت خوبه تو راه عوضت نکردن تو و تقلب؟؟؟؟؟؟:eek:
من:میتونم;))

بعد امتحان
بقیه:چققققققققققققققققققققققد خری معلم تو کلاسه جوابو داد میزنی؟؟:|

سوتی=معلم عزیز مانتو سیاه سفید رنگ دیوار پوشیده بود من فکر کرده بودم رفته بیرون:-"
 
ارسال‌ها
92
امتیاز
423
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1400
من صبح ها تا حالا هزار بار شده که شلوارمو در اورد که فرم مدرسه بپوشم بعدش ولی دوباره شلوار خونگیمو پوشیدم.

یکی دو بارم با دمپایی رفتم مدرسه
 

Detective SHERLOCK

Logophile
ارسال‌ها
363
امتیاز
2,078
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین 1
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
1397
مدال المپیاد
دردست احدااااث ؛) المپیاد دانشجویی میرویم ان شا الله
دانشگاه
کاشان
رشته دانشگاه
پزشکی
دبستان مدیرمون صدام کرد نشون بده واسه تیزهوشان آماده ام پرسید
گفت:دمای نرمال بدن انسان چنده؟
من:25؟
مدیر::eek:
من:40؟
مدیر :هول کرده باورکنین بلدهP:<O_o;;):))
 

Detective SHERLOCK

Logophile
ارسال‌ها
363
امتیاز
2,078
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین 1
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
1397
مدال المپیاد
دردست احدااااث ؛) المپیاد دانشجویی میرویم ان شا الله
دانشگاه
کاشان
رشته دانشگاه
پزشکی
معلم عربیمون تو تابستون سوم :(یه آقای خیلیییییییییییی پیر و مهربون
معلم : آره من میمیرم آمبولانس میاد دلتون خنک شه؟ بگین آخیش رفت دیگه بخوابیم:|
من:نه آقا اول سکته میکنین بعد آمبولانس میاد تو راه میمیرین:D
معلم:مرسی واقعا! جای خدانکنشه!@:(:/
 
آخرین ویرایش:

شبگیر

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
17
امتیاز
286
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
97
رفته بودم کفش بخرم ، وقتی همه‌ی کارا انجام شد و پاکت خریدو تحویل گرفتیم ، منم اومدم تشکر کنم که به جای متشکرم گفتم مشترکم : /
فروشنده خشک شد کلا : ))
اصلا نمی‌دونم چرا ذهنم یهو جای حروفو عوض کرد : ))
 

Gadfly

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
492
امتیاز
9,707
نام مرکز سمپاد
‌فرزانگان
شهر
سراب
سال فارغ التحصیلی
0000
دانشگاه
Tbzmed
رشته دانشگاه
پزشکی
گوشی بابام زنگ میزنه و اسم Shahin رو صفحه ظاهر میشه
+ بابا شهین کیهههه دیگه؟ ما که شهین نداشتیم
- کو بده ببینم
.
.
.
- شاهینه |||:
 
ارسال‌ها
813
امتیاز
9,026
نام مرکز سمپاد
شهید رجایی
شهر
اسلامشهر
سال فارغ التحصیلی
1400
یکی از بچه های مدرسمون تو امتحان دینی معنی جمله ی :حی علی الفلاح
رو نوشت :علی کشاورز است.~X(X_X
 
بالا