خاطرات سوتی‌ها

N.Y.M

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
523
امتیاز
3,789
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
TEH
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
امیرکبیر
رشته دانشگاه
مهندسی برق
پاسخ : سوتی‌ها

امروزسر جلسه ی پشه هه با سرعت اومد طرف گوشم منم تو اوج جواب دادن بودم ی دفه ی داد کشیدم و با دست پشه هرو شوت کردم اونور حالا من ینگاه به پشه پشه ی نگا به من یهو مراقب گفت چی شد؟ من تازه فهمیدم عع کجا هستم هیچی دیگه مجبور شدم بگم پشه داشت میرفت تو گوشم همه خنده خدایی خیلی بد داد زدم :-[
+
همسایمون داشت از پله ها میرفت ساعت 12و خورده ای شب بود گفت سلام خدافظ منم گفتم سلام صب بخیر بد گفتم نه ینی شبتون به خیر بد ی نگا به ساعتم کردم گفتم از 12 گذشته همون صبتون به خیر بعد حس کردم الان دارم (زر) :-"میزنم سوت زنان به روی خودم نیاوردم مامانم از قیافه ی همسایمون تا ی ربع میخندید
بابام هم به این حالت بود که الان مطمئنی خوبی ؟ جاییت درد نمیکنه ؟ نگران مختم انقد تحلیل نکن تو :D
+
دوستم داشت با اون یکی دوستم درباره معلم ریاضیمون ی چی میگفت مسخره بازی بعد معلممون گفت داری چی بش میگی اونم گفت هیچی اقا درباره شما نیس :D ینی ته ماس مالی ان اینا من موندم
+
معلم ریاضیمون از در وارد شد گفت کی به خودش گلاب زده دوستم گفت گلاب چیه اقا ادکلنه بعد دوسته دوستم ملقب به علی گفت راس میگه دیگه خیلی شیرینه بوش این رفیق ماهم بلند گفت علی از تو توقع نداشتم از قضا اسم دبیر ریاضی ما علی بعد همون لحظه پش سره ای بیچاره بود با اشاره ی بچه ها همزمان دوستم برگشت تو صورت معم این حرفو زد دیگه شما تصور کنید چه وضعی بوده :D :))
 
ارسال‌ها
1,097
امتیاز
6,254
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 1
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
دانشگاه شیراز
رشته دانشگاه
سخت افزار
پاسخ : سوتی‌ها

رفیقم گلی کشتی کرفته بود بعد طرف با حدودا دو برابر وزنش شارپ افتاده بود رو پاش ما رفتیم اینو بردیم رو حیاط که ببریم عکس و اینا بعد ناظم گفت نه و معلم ورزش اومد کمک کنه گف برین یه یخ بیارین ما رفتیم اوردیم این هی میکشید رو پا رفیق ما این یه آخ میگف من شرو میکردم جیغ زدن بعد یکی از بچه های دیگه که کشتی گرفته بود رو به موت ود گف آبمیخوام شهریار رفیق اوسکول منم خیر سرش رف یه پارچ آ یخ آورد ولی من یه لیوان ریختم بدم به دوستم قبلش یکی دیگع داده بود منم از رو آرامش سر کشیدم بعد یه لحظه داخل پارچو نگا کردم دیدم یخه آشناس

حالا من : :| :-& L-:

گلی : :)) =))

شهریارم اصن معلوم نبود کجا در رف :-"
 

nasrin.z

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
428
امتیاز
1,446
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
قوچان
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
مهندسی شیمی( گرایش جداسازی)
پاسخ : سوتی‌ها

دم دفتر واستاده بودم منتظر یکی از بچه ها
همون لحظه که برگشتم بابای یکی از بچه ها داش میومد سمت دفتر
حالا من میرم سمت راس که اون رد شه
اون میاد سمت راس
من به چپ
اونم به چپ
من دیگه اینطوری شدم :-[دوباره رفتم راس
اونم اومد راس
بد با نهایت پررویی و سرعت رفتم پیش دوستام
دوستام: :)) =))
من : :-[
اون آقا: :D
 

zeynab75

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
776
امتیاز
5,338
شهر
قوچان
دانشگاه
فردوسی
رشته دانشگاه
مهندسی شیمی
پاسخ : سوتی‌ها

من: fb داری؟؟
دوستم: وا...اصن به قیافه ی من میخوره؟؟ [-(فقط گاهی با بروبکس تلفنی سرکار میذاریم ملّتو =)) =))

یکی از بچه ها: نشرین نسر الگو داری؟؟؟ :D
+

-فاطمه تا بحال خرمای خام رو درختش دیدی؟؟؟ مثه زیتونه یکمـ
-آره مِثه پسته :-" :-" :-"
- ^-^
+

داشتیم یه شرارتی میکردیم:

دوستم: زینب بدو الان براتی(معاونمون) میاد
من: خب بیاد مگه فوضوله...حکومت نظامیه رضاخان که نیس؟؟؟
ناگهان سَر را برگرداندیم و دماغِمان در جوارِ دماغه معاونمان قرار گرفت ^#^
 

Majids

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
327
امتیاز
2,713
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 1
شهر
مشهد
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

یه مسنجری استفاده میکنم که براش فرت فرت آپدیت میاد، بعد تو آپدیت جدیدش وقتی برات پی ام میومد یه صدایی میداد شبیه آتاری :|
خلاصه با دوستام داشتم حرف میزدم بعد دیدم بابام داره داد میزنه مثل اینکه :-"
گفتم: چی؟
بابام: مجید بیا آب بخور X-(
من: جان؟؟ :O
کلی رفتم تو فکر جریان چیه! چند ثانیه بعد بابام گفت: صدا چیه از اتاقت میاد؟؟ L-:
این بابای ما حساسه رو عطسه و سک.سکه و این حرفا، خلاصه فکر کرده بود من 10 دقیقست دارم سک.سکه میکنم :))
 

first amir

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,142
امتیاز
29,737
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
91
دانشگاه
فردوســـی
رشته دانشگاه
مـهـنــدســی شــیـمــی / حسابداری / روانــشناســی
پاسخ : سوتی‌ها

با بچه ها هماهنگ كرده بوديم كه سر كلاس ديني هر جلسه 5-6 نفر برن خونه
يكي از جلسات مصادف شده بود با بازي واليبال ايران
بچهه ها زنگ قبل از ديني به هم ميگفتن من كه نميرم خونه ^#^
تا شايد اين جوري طرف مقابل رو هم مجاب كنن كه نره و خودشون برن
هيچي همه به هم ميگفتن : من كه نميرم خونه و ....
زنگ ديني اومديم سركلاس ديدم فقط 9 نفر مونديم
هيچي ديگه همه لو رفتن :D
 

Quf

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
960
امتیاز
4,226
نام مرکز سمپاد
حلی
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

سوتی نیست وا...!
من کاپشنمو میندازم رو دوشم(تریپ خسته!) بعد سر زبان(کانون تو مدرسه) معلم گیر داده که الّا و بلّا تو لری!
بیا و ثابت کن لر نیستی!
کلا اجداد ما از کنار لرستان رد نشدن! این میگه من لرم!
-------------------------------------------------------------
سوتی ناظم!
تو راهرو وایساده بود بلند در گوشم داد زد آقایون برن سر کلاساشون! منم وایسادم جلوش!
گفت برو گفتم هنو کلاس قبلی کوییزشون تموم نشده!
فکر کرد دروغ میگم!
بردتم سرکلاس درو همچی باز کرد...
معلم فیزیکمون ماشالا!(آقای نیرهدی رو اگر بشناسید میفهمید!)
چنان دادی سر ناظم زد! چنان داد زد! چنان داد زد! چنان دعواشون شد! که ناظممون از مدرسه رفت بیرون تا آخر روز که بیاد خروج بزنه تو مدرسه نبود!
 

SE7EN.7

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
79
امتیاز
744
نام مرکز سمپاد
حلی II
شهر
TEHRAN
مدال المپیاد
ریاضی میخوندم!!یادش بخیییر!!!
دانشگاه
هرجا قسمت شه!!!!!
رشته دانشگاه
پزشکی!
پاسخ : سوتی‌ها

ما چند روز پیش با بچه ها رفته بودیم بیرون..
کنار جاده نشسته بودیم که یکه از بچه ها شروع کرد به عطسه کردن
من:چی شده چرا انقد عطسه میکنی؟؟؟؟؟؟؟
دوستم:آخه من به گرده افشانی گل های بهاری حساسیت دارم!!!!! :|
من دور و برمو نگاه کردم دیدم آخه وسط جاده تو چله زمستون گل های بهاری کجا بود :-??
بعد بهش گفتم فهمید چه سوتی داده کلی خندیدیم :))
 

william levy

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
107
امتیاز
591
نام مرکز سمپاد
فرزانگان سه
شهر
مشهد
پاسخ : سوتی‌ها

سر ميز شام دسته خالم يه كلاه بود رو سر دختر خالم گذاشته بود بد منو مامانم و خواهرم كلى به كلاه ِ خنديديم و كه كلاه ماله زمانه قاجاره چه قدر دهاتيه و..... بد يه دفه خالم گفت خودمو اينو برايه عسل بافتم :|
حالا ما :-"
 

nasrin.z

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
428
امتیاز
1,446
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
قوچان
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
مهندسی شیمی( گرایش جداسازی)
پاسخ : سوتی‌ها

بایکی از دوستام داشتیم راجب شغلا می حرفیدیم
بَد من شروع کردم راجب یکی از شغلا که خودم متنفرم بد گفتم
عاغا هعی من بد گفتم
آخرش فهمیدم بابای دوستم همون کارَس X_X
 
ارسال‌ها
650
امتیاز
4,375
نام مرکز سمپاد
شهید هاشمی نژاد یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
94
پاسخ : سوتی‌ها

تو مدرسه زنگ تفریحمون خورد و بچه ها نزدیک پله ها بودن.
بعد یه هوویی یکی از بچه ها اشتباهی یکی از معلما رو از رو پله ها هل داد پایین.
بدبخت معلمم که هول کرده بود موقعی که افتاد همینجوری سرشو انداخت پایینو رفت.
بعد همه بچه ها شروع کردن به بلند بلند خندیدن.
و شعار دادن!!!
 

سمپادی_ss

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
321
امتیاز
1,407
نام مرکز سمپاد
.
شهر
.
پاسخ : سوتی‌ها

من داشتم خالـه شـادونه نگاه میکردم دوبـاره :D
خاله شادونه: اسمت چیه؟ :-?
بچه :عســــل ;;)
خاله شادونه:عسل چه جوریه؟ 8->
بچه:مثل مرباست ^-^
خاله شادونه:مربا چه مزه ایه؟!
بچـه:تـُــرشه! 8->
 

kasandan s

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
340
امتیاز
1,871
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نیشابور
دانشگاه
پردیس فرهنگیان مشهد
رشته دانشگاه
علوم تربیتی
پاسخ : سوتی‌ها

دختر عمم شاد و خوشحال جوراب خریده اومده میگه: نیگا کن توش پشت پنبه ایه؟!!!!!
:)) :D
 

robomash

Lily Delicated
ارسال‌ها
1,960
امتیاز
8,423
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
مهندسی نرم افزار
پاسخ : سوتی‌ها

دوستم: بعد محرم و صفر عروسی دختر عممه
من:پسر خاله منم عروس شده ...!
 
ارسال‌ها
650
امتیاز
4,375
نام مرکز سمپاد
شهید هاشمی نژاد یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
94
پاسخ : سوتی‌ها

ما معلم زیستمون بنده خدا نوک زبونی بعضی موقع ها صحبت میکنه ولی همیشه میخواد طبیعیش کنه. مثلا':::::: سر کلاس اینجوریو میگه:::::اینزوری بعدش برا اینکه طبیعیش کنه همیشه یه جوک مسخره تعریف میکنه که بچه ها نمیخندن و بعد خودش ضایع میشه!!!!!
 

ghese goo

کاربر فعال
ارسال‌ها
43
امتیاز
396
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان ناحیه1
شهر
کرمان
مدال المپیاد
واسه المپیاد فیزیک تلاش مستمر دارم!
دانشگاه
دانشگاه باهنر کرمان
رشته دانشگاه
مهندسی مواد
پاسخ : سوتی‌ها

چند ماه بعد از مرگ مادر بزرگم یه روز دوستم خیلی ناراحت اومد مدرسه گفتم چی شده کلی گریه کرد که مادربزرگم حالش بده و باید دیالیز بشه منم گفتم این که اشکال نداره مامان بزرگ منم دیالیز میشه دختره یه ذره امیدوار شده بود (منم که یادم نبود مادر بزرگم فوت کرده)دوستم پرسید الان حالش چه طوره تازه به خودم اومدم گفتم مرده.... دوستم :((
من ^#^
 

kimia moghadam

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
255
امتیاز
2,622
نام مرکز سمپاد
فرزانگان١
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : سوتی‌ها

یکی میاد بانک بزنه غافل از اینکه 17 سال که همون بانک تبدیل شده به فیزیوتراپی!
حالا شما فرض کنین میاد داخل،تیر هوایی میزنه با چندتا بیمار که منتظر دکتر نشستن روبرو میشه!!!نیم ساعت هنگ بوده بعد میاد 340 یورویی که تو صندوق مطب بوده برمیداره...از اونجایی که نقشش کاملا شکست خورده از مطب میاد بیرون پلیسم که تو این مدت فرصت کافی برای اومدن داشته دستگیرش میکنه و محکوم میشه به 7 سال زندان :))
حالا از سوتی این دزد که برنامه ریزیش حرف نداشته بگذریم،مسئول فیزیوتراپی که بعد از 17 سال همت نکرده تابلوی بانکو عوض کنه فوق العادس <D=
 

kasandan s

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
340
امتیاز
1,871
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نیشابور
دانشگاه
پردیس فرهنگیان مشهد
رشته دانشگاه
علوم تربیتی
پاسخ : سوتی‌ها

داداشم بعد نماز جماعت .بلند گفت: ان الله و ملائکه یصلون علی النبی یاایها الذین کفروا .صلوا علیع و سلمو تسلیـــــــــــــما...
یه دفعه مسجد ترکید و کل حالت روحانی نماز از بین رفت...
 

ایناز محمودی

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
270
امتیاز
1,091
نام مرکز سمپاد
فرزانگان محقق
شهر
اردبیل
دانشگاه
هرجا خدا بخواد
رشته دانشگاه
داروسازی یا شایدم پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

به مدیر مدرسه میگیم: خانوم این معلما خیلی تند تند امتحان میگیرن

مدیر مدرسه:چشم.بهشون میگم به جای امتحان رسمی هرجلسه فیس بوک بگیرن
(منظورش کوییز بود :D :D :D)

تنها شباهت بین فیس بوک وکوییز اینه که هردوشونم خارجکین.وگرنه شباهت دیگه ای نمیبینم من :)) :))
 
بالا