- شروع کننده موضوع
- #461
- ارسالها
- 3,981
- امتیاز
- 32,567
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان امین
- شهر
- اصفهان
- سال فارغ التحصیلی
- 1390
پاسخ : مشکلات خوابگاه
بعد اینکه تقصیر خودمم بود تا یه حدیش وباعث شد یه درس خیلی خیلی بزرگ بگیرم که تو زندگیم به دردم میخوره...(حالا میگم چرا)
کسانی که منو از نزدیک میشناسن میدونن که چقدر تعارفیم و کمرو...اینه که از اول نگفتم با چه چیزهایی مشکل دارم. یا از اول که هر غلطی می خواستن(ببخشید ولی اصطلاحش واقعا همینه) تو اتاق میکردن شکایت نکردم. یا بار اول که دوستاشون اومدن اتاقمون و تا ساعت ۳ شب موندن و چراغ روشن و آهنگ بلند و هرهر و کرکر با صدای بلند و مزخرف گفتن و ... هیچی نگفتم. بعد کمکم پررو شدن و دریده...تا اینکه دیگه کارمون به دعوا و تهدید و اینا کشید...یعنی بازم کار من که نه وقتی بهشون اعتراض کردم شروع کردن به داد زدن و تهدید کردن...
کاملا تقصیر خودم بود...وقتی اتاقمو عوض کردم دیگه هیچ تعارفی نداشتم و هرموقع اذیت میشدم میگفتم و خلاصه که...حق دادنی نیست. گرفتنیه!
فوقش میری اتاقتو عوض میکنی. الکی نترسون خودتو! دیگه واقعا مشکلی که هماتاقیای من داشتن نهایت مشکلی بود که میشد وجود داشته باشه...خب سختی زیاد کشیدم! ولی نهایتا تونستم اتاقم رو عوض کنم. وقتی من که اون روزها رو گذروندم میگم خوابگاه خوبه دیگه واقعا نباید شک کنی که خوبه (خوبه یعنی بد نیست.)به نقل از Sana 96 :امیدوارم اینطوری بشه
آخه من که نمیدونم کی چجوریه که انتخاب کنم باش هم اتاقی بشم
بین هم کلاسی هاهم فکر نکنم هیچ کدوممون یه دانشگاه باشیم
بعد اینکه تقصیر خودمم بود تا یه حدیش وباعث شد یه درس خیلی خیلی بزرگ بگیرم که تو زندگیم به دردم میخوره...(حالا میگم چرا)
دقیقا همینی که فاطمه گفت.به نقل از F@temeh :بعد یه چیزی من بگم. از اول سعی کنید یکم زورگو باشید
مثلا من از اول خیلی مهربون برخورد کردم با همه، و نتیجهش این شد که مثلا بچههای اتاق خودشون سروصدا میکردن موقع خواب من، یا درس خوندن من، ( من مشکلی نداشتم خیلی واسه همین نمیگفتم ساکت یا مثلا میگفتم اشکال نداره راحت باشید ) بعد موقع خواب و درس خوندن خودشون که میشد من پچ پچ هم که میکردم میگفتن بم ساکت و ما خوابمون نمیبره یا نمیتونیم درس بخونیم یا برقو خاموش کن میخوایم بخوابیم و اینا. که تقصیر خودم میدونم همه ش رو. چون هیچوقت من اینجوری با هیچکسی تو اتاق برخورد نکردم.
ولی شما سعی کنید اگه اونا اینجورین شمام یکم زور بگید بشون.
و اینکه از اول بی تارف بگین که مثلا دوست ندارید کسی بره رو تختتون یا کسی دمپایی تون رو پا کنه یا هرچیزی که بش حساسین.
تو اتاق ما مثلا همه میدونسن فلانی دوست نداره بری رو تختش کسی هم نمیرفت ولی یکی دیگه بود مشکلی با این موضوع نداشت و مواقعی که نبود رو تخت اون میخوابیدن ملت
کسانی که منو از نزدیک میشناسن میدونن که چقدر تعارفیم و کمرو...اینه که از اول نگفتم با چه چیزهایی مشکل دارم. یا از اول که هر غلطی می خواستن(ببخشید ولی اصطلاحش واقعا همینه) تو اتاق میکردن شکایت نکردم. یا بار اول که دوستاشون اومدن اتاقمون و تا ساعت ۳ شب موندن و چراغ روشن و آهنگ بلند و هرهر و کرکر با صدای بلند و مزخرف گفتن و ... هیچی نگفتم. بعد کمکم پررو شدن و دریده...تا اینکه دیگه کارمون به دعوا و تهدید و اینا کشید...یعنی بازم کار من که نه وقتی بهشون اعتراض کردم شروع کردن به داد زدن و تهدید کردن...
کاملا تقصیر خودم بود...وقتی اتاقمو عوض کردم دیگه هیچ تعارفی نداشتم و هرموقع اذیت میشدم میگفتم و خلاصه که...حق دادنی نیست. گرفتنیه!
امسال(درواقع سالی که گذشت)الوین باری بود که ساختمون ورودیها رو جدا کردن. قبلا فقط ورودیها۷۲ بودن و بقیه حق انتخاب داشتن. امسال اومده بودن جدا کرده بودن. و البته نهایتا بعد از عوض کردن اتاقم منم ۷۱ بودم به جای ۷۰. ۷۱ خیلییییییییییییییی بهتر از ۷۰ه. ۷۰ بدترین ساختمونه! فیض و ۷۱ رو دوست دارم من.به نقل از نیکو ;;) :+من پرسیدم میگفتن ترم دیگه فقط ساختمون 71 برامون باز میشه...سال بالاییم میگفت.. قضیه چیه؟مگه نمیگفتن همه ساختمونا باز میشه؟
+سعی کنید تو خوابگاه یاد بگیرید اجتماعی باشید و با یه سری مسایل کنار بیاین... وگرنه تو زندگی آیندتون به مشکل برمیخورین.سعی کین یاد بگیرین با برق روشن بخوابید یا اگه نمیتونین غر نزنین..یه جور دیگه مسئله رو حل کنین...کلن خیلی غر نزنین..خیلی چیزه رو اعصابیه...همون که بچه ها گفتن منطقی حرفتون رو بزنید...و این که ماها حق برابر داریم تو اتاق .... اگه برق یه شب به خاطر تو روشنه قبول کن که یه شب دیگم واسه دوستت روشن باشه...
+هان ...تو خوابگاه نمیتونید تمیز باشید..من اوایل هی ظرفامو میشستم...اواخر کپک جمع میکردم...دیگه