MehrnaZz
کاربر حرفهای
- ارسالها
- 359
- امتیاز
- 3,036
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان 1
- شهر
- زاهدان
- سال فارغ التحصیلی
- 95
- مدال المپیاد
- مرحله 1 ریاضی
- دانشگاه
- فردوسی
- رشته دانشگاه
- برق
پاسخ : خاطره نویسی روزانه
بعضی وقتا عقایدت میتونن به کلی راجب یه نفر عوض بشن.
اول سال وقتی دیدمش فکرشم نمیکردم اینقد خوب و دوست داشتنی باشه اینقد پایه باشه.
اواخر اسفند تو اون بارون بهم بگه بیا بریم اجازتو گرفتم. منُ با خودش برد تا هم بستنی بگیریم و هم کلی خیس بشیم تا بعدش کلی بهمون خوش بگذره با بچها. :)
بعضی وقتا یه معلم ریاضی میتونه بهترین دوستت باشه
یا اون جمال که یه دنیا عشقه وقتی الکی الکی گفتیم میایم خونتون! و واقعا با بچها رفتیم خونشون شب نشینی
امسالَم امروز تموم شد با کلی خاطره های خوب!
کتک کاریای منو و فاطیما سر ریاضی و هندسه که باعث میشد اون بهترین معلم دنیا منو بلند کنه و ببره کنار خودش بنشونه
وقتایی که جیم میزدیم و میرفتیم باهم دیگه پیتزا میخوردیم
دوتا بهترینای دنیا معلمامون بودن تا امسال عین خــــــــــر بهمون خوش بگذره
مثه روز معلم که زدیم بیرون و شیرینی و بمب کاغذی و فشفشه خریدیم. و سه زنگ پشت هم اونقد خندیدیم که جمال و کاظم[nb]مخفف فامیل معلمامونه [/nb] اعتراف کنن که تاحالا اینقد نخندیده بودن کلاسُ آتیش زدیم تا قرقره نخ[nb]مراجعه شود به 1 [/nb] سر درد بشه و مام ولش کنیم تنها تو کلاس و بریم پیشِ جمال
دلم تنگ میشه واسه فاطیمای روانی واسه آتنا. واس هانیه واسه تمام اون خندیدنا و مسخره بازیا تو کلاس با معلما و معاونا
خوشحالم که تو این مدت بهترین دوست دنیا هیچ وقت تنهام نذاشت و همیشه پیشم بود مرررسی کلی زهرا
آخرشم یه اثر اَزَمون موند! یه دوم ریاضیُ یه مدرسه
بعضی وقتا عقایدت میتونن به کلی راجب یه نفر عوض بشن.
اول سال وقتی دیدمش فکرشم نمیکردم اینقد خوب و دوست داشتنی باشه اینقد پایه باشه.
اواخر اسفند تو اون بارون بهم بگه بیا بریم اجازتو گرفتم. منُ با خودش برد تا هم بستنی بگیریم و هم کلی خیس بشیم تا بعدش کلی بهمون خوش بگذره با بچها. :)
بعضی وقتا یه معلم ریاضی میتونه بهترین دوستت باشه
یا اون جمال که یه دنیا عشقه وقتی الکی الکی گفتیم میایم خونتون! و واقعا با بچها رفتیم خونشون شب نشینی
امسالَم امروز تموم شد با کلی خاطره های خوب!
کتک کاریای منو و فاطیما سر ریاضی و هندسه که باعث میشد اون بهترین معلم دنیا منو بلند کنه و ببره کنار خودش بنشونه
وقتایی که جیم میزدیم و میرفتیم باهم دیگه پیتزا میخوردیم
دوتا بهترینای دنیا معلمامون بودن تا امسال عین خــــــــــر بهمون خوش بگذره
مثه روز معلم که زدیم بیرون و شیرینی و بمب کاغذی و فشفشه خریدیم. و سه زنگ پشت هم اونقد خندیدیم که جمال و کاظم[nb]مخفف فامیل معلمامونه [/nb] اعتراف کنن که تاحالا اینقد نخندیده بودن کلاسُ آتیش زدیم تا قرقره نخ[nb]مراجعه شود به 1 [/nb] سر درد بشه و مام ولش کنیم تنها تو کلاس و بریم پیشِ جمال
دلم تنگ میشه واسه فاطیمای روانی واسه آتنا. واس هانیه واسه تمام اون خندیدنا و مسخره بازیا تو کلاس با معلما و معاونا
خوشحالم که تو این مدت بهترین دوست دنیا هیچ وقت تنهام نذاشت و همیشه پیشم بود مرررسی کلی زهرا
آخرشم یه اثر اَزَمون موند! یه دوم ریاضیُ یه مدرسه