- ارسالها
- 4,284
- امتیاز
- 24,891
- نام مرکز سمپاد
- MD
- شهر
- TBZ/M2B
- سال فارغ التحصیلی
- 1404
من یبار فک کردم در مغازه بازه با کله رفتم تو سکوریت 

یکی دیگه از سوتیای امروز...-بچه ها کلاس فلان بازه؟
+استاد فک کنم درش اشتباهه
(کل سوالایی ک ما حل میکنیم صحیح غلطه..و فاکینگ شت...اینجوری بود ک کمتر حل کن سوال بچه..)
-بچه ها اینا با میتوز هم تولید مثل میکنن..
+(به طور کاملا غیرارادی و ناگهانی) بچه ها میوز کنینتا پن دیقه داشتم به شری ک گفتم میخندیدم
یکی دیگه از سوتیای امروز...
من:بچه ها 1402 داریم میریم تو 403 یا..
یکی دیگه: نه برعکس
اخرشم از استاد پرسیدیم.401 ایم یا 402![]()
ی جوری نوشتی خیلی رندوم حس میکنم عمدی بودههشت سالم بود تو عروسی خیلی رندوم دستم خورد دوتا نوشابه ریخت رو پیرهن سفید یکی از فامیلامون که خوشبختانه از اون موقع دیگه ندیدمش
یه بار ژست این خانم دکترا رو گرفته بودم بعد مثلا من کلی بیمار دارم و سرم شلوغه تند تند از پله های بیمارستان میومدم پایین ( افکار اسیدی) که پاهام پیچ خورد از خانم دکتر به سوسک له شده تبدیل گشتمتا حالا سوتی دادین؟؟؟؟؟
خب برا هم همه ما پیش اومده که یه جایی سوتی داده باشیم و بعدش هم ضایع شده باشیم.
خب حالا ببینیم کی جرات داره سوتی خودشو برای ما تعریف کنه؟؟؟؟؟؟؟
ما هم یه خورده بخندیم