پاسخ : قسمتهای جالب کتاب مورد علاقتون
دورا:
چه جوری بهت بگم کیت،که من از کشورم متنفرم؟
کیت:
آدم نمی تونه از کشورش متنفر باشه.
دورا:
چه جوری بهت بگم که من دیگه کشوری ندارم؟
کیت:
ما همه یه جایی به دنیا اومدیم.
دورا:
چه جوری بهت بگم که دیگه نمی خوام به زادگاهم برگردم؟
کیت:
یه روز بر می گردی.
دورا:
چه جوری بهت بگم که تنها چیزی که می خوام اینه که از این سرزمین نفرین شده دور بشم ،از این سرزمین انزجار...
کیت:
یه روز دوباره دلت می خواد خونت را ببینی.
دورا:
من دیگه خونه ای ندارم.
کیت:
یه روز دوباره دلت مب خواد بدونی کدوم یکی از اقوامت زنده موندن.
دورا:
دیگه هیچ آدم زنده ای توی قلب من نیست.
کیت:
کشورت یه تصویر داره.تو همیشه این تضویر توی دلت نگه می داری.
دورا:
می خوای بدونی من توی دلم چه تصویری از کشورم دارم؟ دلت می خواد بدونی؟ کشور من تصویر یه سرباز مست حیران رو داره که خنجرش رو روی پاچه ی شلوارارتشیش تمیز می کنه و توی قلافش می ذاره.بعدش روی جسد مردی که خرخره ش رو بریده تف می کنه.
کشور من تصویر یه پیر مردی رو داره که از صف پناهنده ها بیرون می آد و برای اینکه خستگیش رو در کنه روی علف دراز می کشه. روی علف هایی که توش یه مین ضد نفر خاک شده.
کشور من شبیه اون مادری که می بینه اونیفرم پسرش یه دکمه کم داره. با عجله دکمه رو میدوزه و بعد پسرش رو خاک می کنه.
کشور من همون پدریه که هر روز برای دختر هفت سالش که سیصد و جهل و شش روزه که مرده یه عروسک می سازه.
کشور من یه روستایی پیر،جانباز جنگ جهانی دوم، وقتی می بینه سرباز ها وارد روستاش شدن می گه: باز هم شما آلمانیا؟
کشور من این نوشته است که همه جا توی سارایوو می شه خوند:مراقب باشین،اینجا شلیک می کنن.
بهتر بهت بگم،تصویر کشور من اون سه تا سربازن که دارن می شاشن روی آوار های دود زده ی خونه ای که آتیش زدن.
اینه کشور من: یه سرباز هیجده ساله که اهل شوخیه و مثل پاکت های شیر روی گلوش نقطه چین کشیده و زیرش نوشته: از اینجا ببرین.
کشور من همینه،این جوون شهر کارلوواک که می خواست تیرانداز بشه و از کشورش دفاع کنه، اما سهمیه اش از روزی سه تا فشنگ بیشتر نبود.
کشور من تصویر اون بازار توی بوسنی رو داره که بهش می گن آریزونا مارکت،بازاری که توش دخترا رو برای خود فروشی تو غرب می فروشن.خریدار ها دلار می دن یا گاهی اوقات باکس سیگار.
یا شاید هم کشور من اون سگی یه که زنده انداختنش توی یه چاه وسط یه روستای رها شده و آتش گرفته. سگه بل از مردن. سه شبانه روز زوزه می کشه.
پيكر زن همچون ميدان نبرد در جنگ بوسني / ماتئي ويسنك