سانحه!

Delaram95

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
343
امتیاز
478
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
مشهد
پاسخ : سانحه!

یه بار هم من همین امسال از کوه پرت شدم پایین، اما خب جون سالم به در بردم.
 

matin320

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,373
امتیاز
10,557
نام مرکز سمپاد
شهید هاشمی نژاد II
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
94
دانشگاه
شهید باهنر
رشته دانشگاه
دامپزشک / سیاست
پاسخ : سانحه!

اون روز من تو خونه بودم و داشتم آب می خوردم. که یک تیکه از یخ های داخل لیوان پرید تو گلوم.
مادر و پدرم هم تو حیاط بودند و داشتن تو ماشین رو تمیز می کردند.رفتم بیرون و با ایما و اشاره می خواستم بهشون بفهمونم که آقا دارم خفه می شم ، به دادم برسید.
اونا هم فکر کرده بودند من دارم ادا در می آرم.
تا این که وقی دیدن رنگم بنفش شد به خودشون اومدن و بابام آن چنان محکم زد پشتم که برای چند لحظه فکر کردم کاش خفه می شدم.
خلاصه پشتم تا یکی دو هفته کبود بود.
 

salamak

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
743
امتیاز
2,529
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امين 1
شهر
اصفهان
مدال المپیاد
المپياد زيست
دانشگاه
علوم پزشکی اصفهان
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سانحه!

من نه اما مامانم 8 سالش كه بوده يه روز سرما ميخوره ميره مدرسه بعد كه مياد خونه عصرش خيلي حالش بد ميشه تب شديد و اينا بعد همين جور كه زير پتو بوده
يكي داشته ميرفته مامان منم نميديده بعد يه ليوان اب يخ هم دستش بوده اين ليوان خالي ميشه رو مامان من! X_X
هيچ ديگه مامان منم تشنج و اينا سريع ميبرنش دكتر دكتره ميگه اين بايد اينجا بمونه هر نيم ساعت يا يك ساعت يه بار هم امپول پني سلين بزنه وگرنه ميميره!!

فكر ميكنين مامانم چش بوده؟! ديفتري داشته! همون موقعش هم وضعش افتضاح بوده داشته خفه ميشده حالا فكر كنين كسي اون اب رو روش نميريخت.....
 

amirali

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
316
امتیاز
529
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی نیشابور
شهر
نیشابور
مدال المپیاد
ندارم !!! :دی
دانشگاه
سبزوتریم دیگه اما نپرس کجاش
پاسخ : سانحه!

خودم دوسه بار تا دم مرگ رفتم اما این اخری...
تو خونه ی مادر بزرگم بودیم بعد این پسرخالم یکم شره خیلی اذیت میکرد فک کنم الان کلاسه پنجمه
خلاصه خیلی اذیت میکردو منم هرچی بهش میگفتم اذیت نکن ای ول کن نبود
در یک ان خون جلوی چشمامو گرفت نفهمیدم چی کار میکنم با دستام گلوشو گرفتم به شکلی که یکی رو اعدام میکنن بلندش کردم یه دو ثانیه نگه ش داشتم بعد که ولش کردم افتاد
اگه یه ثانیه دیرتر ولش میکردم مرده بود الان که ازش میپرسم میگه هیچی یادم نی:-D
 

s.pegasus

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
825
امتیاز
3,937
نام مرکز سمپاد
علامه حلی ۲
شهر
تـهـران
دانشگاه
تهران غرب
رشته دانشگاه
معماری
پاسخ : سانحه!

یه سری شنا می تونستم کنم ولی نمیتونستم یجا وایسم خلاصه با فامیل هم رفته بودیم استخر جو گیر رفتیم تو عمق
بعد داشتم از پشت شنا می کردم که خوردم به یکی
فکر کردم رسیدم یهو صاف شدم که دیدم تازه وست راهم
یه دوسه بار هم قبلش رفته بودم نفس نداشتم
اونجا بود که دیگه فکر کردم تموم شد
شانس که اوردم بابام دیدتم بعد شوهرخالم شیرجه زد گرفتتم
 

zahra yousefi

کاربر فعال
ارسال‌ها
62
امتیاز
151
نام مرکز سمپاد
فرزانگان چهاردانگه
شهر
تهران
مدال المپیاد
یه بار نزدیک بود برم المپیاد شیمی
پاسخ : سانحه!

من وقتی پدربزرگم مرد خودم چشم هاش رو بستم بعد از اون تا یه هفته مریض بودم.حق هم داشتم چون هفت سالم بیشتر نبود :((
 

raha g

کاربر فعال
ارسال‌ها
49
امتیاز
61
نام مرکز سمپاد
farzanegan
شهر
bojnord
مدال المپیاد
شيمي
دانشگاه
اميركبير
رشته دانشگاه
نفت
پاسخ : سانحه!

هی....این انصاف نیس.شاید شماها یک بار ی چیزیو تجربه کنین ولی کسی که مرتب این حسو داره باید چی بگه...مسلما دعا میکرد ی بار واقعا مرگو حس میکرد و تموم نه اینکه همش تجربش کنه :(( :((
 

s.pegasus

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
825
امتیاز
3,937
نام مرکز سمپاد
علامه حلی ۲
شهر
تـهـران
دانشگاه
تهران غرب
رشته دانشگاه
معماری
پاسخ : سانحه!

یه بار جو گرفته بود مارو می خواستم ببینم پام تا کجا میاد بالا (ازین فیلم بزن بزنا نگاه کرده بودم)
خلاصه به داداش کوچیکم گفتم یواش پای منو ببر بالا
اونم که ماشاالله چقدر حرف گوش میده یهو کشید بالا :))
منم همچین با کمر خوردم زمین که نه صدام در میومد نه نفسم :O
خلاصه داشتم میمردم که یهو درومد دوباره :D
 

گردآفريد

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
398
امتیاز
2,380
نام مرکز سمپاد
فرزانگان2
شهر
مشهد
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : سانحه!

من يه بار دم در کلاسمون واستاده بودم يهو باخودم فکريدم بيام اينور ملت رد شن!هم اومدم اينور جالباسي افتاد دقيقا همونجايي که من واستاده بودم!اگه1ثانيه دير ميومدم اينور سرم له شده بود!
يه بارهم داشتيم با دختر عمم که4سالشه دعوا مي کردم بعد يهو کاردميوه خوري رو برداش به طرف من پرت کرد!کارده دقيقا آز بيخ گوش من رد شد فرو رفت تو مبلي که مي روش نشسته بودم!
 

ail73

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
901
امتیاز
4,596
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی بیرجند
شهر
بیرجینیا(بیرجند)
مدال المپیاد
به قول بچه ها راهو باسه بقیه باز گذاشتیم
دانشگاه
شریف(ارشد)-شیراز(کارشناسی)
رشته دانشگاه
مهندسی شیمی-طراحی فرآیند
پاسخ : سانحه!

من همیشه شب میخوابم کاری به بخاری اتاقم ندارم یه شب قبل از خواب ، خوابم نمیبرد بعد این شیطونه ( نه فرشته ) هی میگفت نیگا بخاری کن بعد آخر یه نیگا انداختم دیدم لولش در اومده بعد احساس کردم سرگیجه دارم شانس آوردم و گرنه الان باید تو بهشت میومدم پست میدادم
 

seulfille

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
485
امتیاز
1,845
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بندرعباس
پاسخ : سانحه!

یه بار داشتم تو دریا غرق میشدم...وحشتناک بود یعنی کلی آب خوردم یهو دیدم یه دستی اومد کشید منو بالا...گفتم خدایا دارم میام پیشت دیگه ...گفتم لابد اینم عزائیله دیگه!از آب کشیده شدم بیرون وقتی نگاه کردم دیدم بابام بوده او که فکر میکردم عزرائیله!بابام اونجا نبود تموم بود یعنی...
 

fa.z

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
544
امتیاز
1,467
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
كرمان
سال فارغ التحصیلی
94
رشته دانشگاه
ژنتیک
پاسخ : سانحه!

بعد از فاینال زبان دم در کانون داشتیم با بچه ها میخندیدیم بعد بابامو اونطرف دیدم... همینجور با حالت :)) داشتم میدوییدم طرف بابام که دیدم یه ماشین با سرعت نور داره میاد طرفم! :O
چشامو بستم و منتظر مرگ شدم [-o< :D که یهو بابام داد زد ماشیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن! و رانندهه به خودش اومد و زد رو ترمز... یه ذره بهم خورد! X_X رانندهه سکته کرد =))
 
  • لایک
امتیازات: 8098

pardis 78

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
216
امتیاز
272
نام مرکز سمپاد
فرزانگان قم
شهر
قم
پاسخ : سانحه!

یه هفته قبل از عید یه حمله ی قلبی داشتم .
داشتم می مردم ~X(
هیشکی خونه نبود منم نفسم در نمیونمد. :((
بعد دیگه خدایی بود مامانم رسید منو برد بیمارستان منم یه هفته تو CCU بودم .
واسه همین بعد مدرسه ها اگه زند باشم میرم واسه عمل
 

seulfille

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
485
امتیاز
1,845
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بندرعباس
پاسخ : سانحه!

به نقل از s.pegasus :
شما با بابات یه جا شنا می کنید ؟!
تو دریاهای ازاد شنا می کنید؟
بابات پیشه شما شنا می کرد؟
شما پیشه بابات شنا می کردی؟
خیر بنده داشتم شنا میکردم تو دریا بعد بابام تو ساحل بود منو هم میدید یعنی سرم رو میدید بعد دیده چند لحظه کلا نیستم چند لحظه که نه تقریبا حدود1 دقیقه شنا کرده بود نجاتم بده
 

meli_sampad

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
715
امتیاز
8,175
پاسخ : سانحه!

2بار با سر رفتم تو زمین یه بار با سر رفتم تو دیوار که یه بارش سرم پاره شد... :D
یه بارم دریا طوفانی بود نزدیک بود غرق شم.. :D
یه بارم مسابقه 2 میدادیم بعد من صاف رفتم تو در ( درش شیشه قدی بود) دقیقا نصف تنم تو خونه بود نصفش تو حیاط،شانس آوردم شیشه ها از بالا روم نریخت وگرنه از کمر نصف میشدم.. :D

مامانم یه بار افتاده تو رود بعد داشته میفتاده تو چاه که پاشو میگیرن،یه بارم تو چندماهگیش از ارتفاع میفته..

داییم هم زمان انقلاب رفته خونه دوستش بعد تو اتاق خوابیده بوده که ریفیقش یه بمبی نارنجکی چیزی میذاره زیر سرش بعد پشیمون میشه میره برداره که تو دستش منفجر میشه..
ریفیق داییم که شهید میشه ولی واقعا معجزه بوده که داییم چیزیش نشده..
فقط تو بدنش ترکشه، صورتشم سوراخ سوراخه از ترکشا ( مثه وقتی آبله مرغوناتو میکنی :D ) ،انحراف بینیم پیدا کرده.. :|
 

hinah

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
191
امتیاز
670
نام مرکز سمپاد
فرزانگان کرمون
شهر
دیارمون
دانشگاه
هر جا قسمتم باشه
رشته دانشگاه
ژنتیک یا زنان
پاسخ : سانحه!

اره بابا<این قد شده که بمیرم و نمردم که واسه خودم عادی شده!!!!! :D
همین عید پارسال پسته با دندونم شکستم وعوض پسته دندونم شکست(از اون موقع دیکه پسته نمیخورم)!منم مجبوور شدم برم بکشمش و از شب قبلش چیزی نخوردم.خلاصه...من کشیدمش و اومدیم خونه پریدم تو تختم 4ساعت مثل خرس خوابیدم ;)) اومدم برم دستشوویی(گلاب به روتون)یهو بیهوش شدم1اصلا نفهمیدم چند مین گذشت وقتی چشامو باز کردم چیزی نمیدیدم فقط صدای جیغ مامانم میومد که داشت به بابام میگفت زود بیاد خونه و خواهرم که بالا سرم هی ازم میپرسید هانی زنده ای؟؟؟حالت خوبه؟؟؟واقعا وحشتناک بود! :-sآخه داشتم میمردم :((
 

sh.n1996

شراره
ارسال‌ها
366
امتیاز
2,155
نام مرکز سمپاد
دبیرستـ۱ن‌ فرزانـگان‌ امین
شهر
اصفهـــان
سال فارغ التحصیلی
94
مدال المپیاد
خاطره شد دیگه:دی
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
مهندسی معماری
پاسخ : سانحه!

بعله تابستون پارسال یه روز تیو نظر خیلی ترافیک بود این طرف شلوغ بود اون طرف مگس پر نمیزد
منم که اصلا فکرشو نمیکردم دیگه اینقدر ایران بی درو پیکر باشه
این طرف که ترافیک بود رد شدم اون طرف فقط سمت راست رو نگاه کردم با دوچرخه هم بودم سرعتم زیاد بود دیگه نمیتونستم کاری کنم تا رسیدم اون طرف یک آدم بی فرهنگ داشت خلاف می اومد اونم نه با سرعت کم سرعت فضایی
خلاصه دیگه تصادف شد بنده رفتم رو کاپوت غلط خوردم توی اون لحظه فقط داشتم فکر میکردم که همیشه توی فیلما کسایی که میمیرن این شکلی غلط میخورن بعد هم سر خوردم با چرخم افتادم رو زمین
داشتم فک میکردم که اااااااا هیچ جام درد نمیکنه نکنه مردم بعد دیگه بلند شدم سرحال جاتون خالی فقط زنجیر چرخم در اومد ولی چرخم رو ماشینش یه خطی انداخت :D بعدم یادمه اون لحظه پتانسیلشو داشتم هر فحشی بدم ولی فقط گفتم واقعا که از سنتون خجالت بکشید خلاف میاید اونم با این سرعت!!!!
بعدم نچ نچ کردم چرخم رو همون جا برگردوندم زنجیر رو جا زدم گفتم پلاکتون برداشتم و رفتم خونه :P
خلاصه مرگ رو اون لحظه ای دیدم که رفتم روی ماشین =))
 
  • لایک
امتیازات: 8098

skYboy

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
348
امتیاز
324
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
مدال المپیاد
نجوم و اخترفیزیک
دانشگاه
آزاد تهران
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سانحه!

به نقل از ·▪●۩Ayatay۩●▪· :
خیر بنده داشتم شنا میکردم تو دریا بعد بابام تو ساحل بود منو هم میدید یعنی سرم رو میدید بعد دیده چند لحظه کلا نیستم چند لحظه که نه تقریبا حدود1 دقیقه شنا کرده بود نجاتم بده
اونجا احتمالا آنتالیا نبوده ک؟نه...
 

s.pegasus

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
825
امتیاز
3,937
نام مرکز سمپاد
علامه حلی ۲
شهر
تـهـران
دانشگاه
تهران غرب
رشته دانشگاه
معماری
پاسخ : سانحه!

به نقل از ·▪●۩Ayatay۩●▪· :
نه! دریای نیلگون خلیج فارس :D بود و من با لباس و شلوار رفته بودم توی آب و کلاس سوم بودم (کاااملا اسلامی هم بود :D)آنتالیا چیه این وسط من نمیدونم! :-??
بالاخره جزئیات مشخص شد
لطفا از اول کامل بنویسید که بعدا ذهنای بچه ها منحرف نشه

------------------------------------------------------
چند سال پیش پسر عموم داشت تازه رانندگی یاد می گرفت
بعد رفته بودیم دهات تو جاده داشت می رفت
یه پاترول با سرعت زیاد یهو اومد از بغلمون رد شه
اینم هل کرد فرمون رو به سمت دره برد
داشتیم می رفتیم ته دره که شانس اوردیم یه سری بلوک سیمانی بود نگه داشت ماشین رو
 
بالا