اعترافگاه!

swz

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
904
امتیاز
10,099
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميكنم
كلاس اول يا دوم دبستان كه بودم
صبح كه مامانم بيدارم كرد من بيدار شدم اومدماز اتاق برم بيرون
بعد بايد ميپيچدم كه برم تو راهرو
تنبليم اومد برسم سر پيچ يه ذره زودتر همون جا پيچيدم
با كله رفتم تو ديوار!
:-"
 
ارسال‌ها
1,864
امتیاز
10,532
نام مرکز سمپاد
شهیدبهشتی
شهر
زنجان
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
دانشگاه تهران
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : اعترافگاه !

بعد اعتراف می کنم رفتم دیدم روی میزم یه شیشه دلستر هست. ورداشتم سر کشیدم. اما مزه دلستر نبود. چون نفت بود. نمیدونم کدوم خری نفت گذاشته رو میزم.

الان میخوام کبریت روشن کنم بخورمش.
 

ZG

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
15
امتیاز
60
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین2
شهر
اصفهان
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم تا چند روز پیش فک می کردم که گاز اشکاور یه کلمه خارجیه! {-8 نگو همون اشک آور خودمونه. یعنی گازی که باعث سوزش چشم میشه! :-[
 

Oghab

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
12
امتیاز
51
نام مرکز سمپاد
استعداد های درخشان
شهر
آسمان
دانشگاه
پیدا نکردم دانشگاه خوب
رشته دانشگاه
یه چیزی که بشه به دیگران کمک
پاسخ : اعترافگاه !

قبول دارم که تازگی ها آدم بدی شدم

و اعتراف میکنم از این تنهایی خودم میترسم
 

mohaddes

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
346
امتیاز
4,671
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بـنـاب
سال فارغ التحصیلی
94
اینستاگرام
پاسخ : اعترافگاه !

اول راهنمایی وقتی مامانم و همسایه ی دیوار به دیوارمون با هم رفته بودن بیرون من و دوتا بچه ی همسایه مون تو خونه بودیم. من زنگ زدم گفتم دختره داداش کوچیکه شو بیاره تو بالکن منم برم تو بالکن خودمون . بعد اینم آورد :D گفتم داداشتو بنداز از اینور بگیرم =)) یکم زاویه ها رو چک کردیم و اینا ...
بعد وقتی انداخت کم مونده بود پسره از 3 طبقه بیفته پایین X_X از بلیزش گرفتمش :-ss آخرش با هزار زحمت آوردمش بالا \:D/ :D
دختره هم نامردی نکرد و همه چیو به مامانش گفت :|
 

novanda

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
425
امتیاز
1,887
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 6 - فرزانگان امام رضا
شهر
تهران-لاهیجان
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميكنم لعد اين همه سال هنوز ب صبح زود پاشدن عادت نكردم و وقتي صبا ميخوام از خواب پاشم از صداي زياد ساعت ها :D كل خونه بيدار ميشن :-[
 

@mirrez@

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
222
امتیاز
968
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد یک
شهر
مشهد
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم وقتی بچه بودم بعضی شب ها که خونه ی مادربزرگم میخوابیدم مادر بزرگم شب ها به من آب نمیداد میگفت جاتو خیس میکنی
منم میگفتم مامانی مامانی
من دوس دارم توی اب با نی فوت کنم بعد بخوابم بنده خدا یه کاسه اب و نی می اورد
منم تا تهش میخوردم تو تاریکی
البته هر از چندگاهی هم فوت میکردم
بعدش صبح.......
 

كياناز

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
719
امتیاز
3,453
نام مرکز سمپاد
فرزانگـان ۱
شهر
اصفهـان
سال فارغ التحصیلی
96
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميكنم اون اول كه عضو ِ سايت شده بودم، وقتي اومدم سمپاديا و يه تاپيكو خوندم و خواستم پست بدم، چون "ورود" رو نزده بودم و دكمه "پاسخ" برام نيمده بود، كلي در و ديوار رو فحش دادم كه چرا نميزارن من نظر بدم!؟ اخه من چيم از بقيه كمه كه نبايد پست بدم!؟ بالاخره بعد 20 دقيقه كلنجار با خودم كه "ورود" و "پاسخ" رو زدم، نشستم قاه قاه به خودم خنديدم كه من چقد خرم كه "ورود" به اون گندگي رو نديدم و بدون ِ اين كه وارد شم ميخوام پست بدم!!!

منظور از در و ديوار، مديران ِ محترم بود! :D :-"
 

h_h1234

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
75
امتیاز
614
نام مرکز سمپاد
دبيرستان فرزانگان2
شهر
مشهد
مدال المپیاد
ریاضی
دانشگاه
اگه خدا ب خواد تهران!!!!!!!!!!!!!!
رشته دانشگاه
بيوتكنولوژي/دندان پزشكي
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميكنم بعضي از حرفام هم طرف مقابلمو از ذوق مينادزه هم خودمو :((
 

shakila15

شکیلا
ارسال‌ها
200
امتیاز
2,712
نام مرکز سمپاد
فرزانگان چهاردانگه
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
95
مدال المپیاد
زیست!! گرچه رشتم ریاضیه
دانشگاه
پلی تکنیک
رشته دانشگاه
میم شیمی
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم هر دفعه میرم فیس بوک به غلط کردن میفتم :-"
کامپیوترم بالا نمیاد :D
 

Aramesh_Z

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
601
امتیاز
8,245
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امام رضا (ع)
شهر
لاهیجان
سال فارغ التحصیلی
96
رشته دانشگاه
دامپزشکی
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم وقتی بچه بودم هر وقت کارتون تارزانو میدیدم ، وقتی ببره به پدر و مادر تارزان حمله میکرد قایم میشدم و هر وقت تارزان بزرگ میشد گریه میکردم :)) ینی یه همچین بچه ای بودم من :D
 

ghazale.gh

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
411
امتیاز
3,798
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
قوچان
دانشگاه
فردوسی
رشته دانشگاه
فیزیک
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم وقتی خالم داشت رمز شارژو بلند واسه دخترخالم میخوند من موبایلمو شارژ کردم! X_X
احتیاج ب شارژ داشتم خیلی! :-"
 

شب بو

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
499
امتیاز
3,822
نام مرکز سمپاد
فرزانگان4|فرزانگان1تهران
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
انسان‌شناسی
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم از بچگی م عادت دارم خوراکی و شکلات از اهالی خونه میدزدم زیر بالشم یا تو جعبه م قایم میکنم!!! :D :-"
خدایی خیلی حال میده!!! البته الان کمتر شده الان میرم بسته شکلاتو کلا تو کابینت قایم میکنم همه رو میخورم!!! :)) :D \:D/
 

@mirrez@

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
222
امتیاز
968
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد یک
شهر
مشهد
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم امسال
7جلسه دینی
5 جلسه جغرافی
2 جلسه هندسه
4 جلسه زبان فارسی
10 جلسه ورزش
1 جلسه فیزیک
1 جلسه شیمی جیم زدم کلا
3 اصن مدرسه نیومدم
فقط به عشق المپیاد زیست
با تشکر از ناظم مسئول کتاب خونه ابدارچی مدرسه و تمامی کسانی که مارا در این مجموعه همراهی فرمودند....
 

first amir

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,142
امتیاز
29,738
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
91
دانشگاه
فردوســـی
رشته دانشگاه
مـهـنــدســی شــیـمــی / حسابداری / روانــشناســی
پاسخ : اعترافگاه !

بچه بودم و سوار روروءک
به خاطر یه سیب ذوق زده میشم و میخوام خم شم که برش دارم که چپه میشم بیرون
فقط به خاطر یک سیب..
 

s!na

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
587
امتیاز
12,125
نام مرکز سمپاد
حلی ۱
شهر
تهران
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم باید همیشه به خوانواده گوشزد میکنم که منو با تی تاپ و شیرینی ناپلئونی ، یا رولت ، یا هر کوفت خوشمزه‌ای که پختن نخواد نباید تو خونه تنها بذارن ، چون گشنه‌م میشه ، و انقدر از اون میخورم که فرداش سیستم گوارشم یه دور hard reset میشه.
+
یه کاربر داریم تو سایت "Anahine" ، من و پوریا (عابدی) به طور مشترک ،و بدون هیچ هماهنگی قبلی ، هردو مون اینو میخوندیم "Anineh" بعد سر برنامه کوه‌نوردی متوجه شدیم عجب سوتی‌ه ضایه‌ای. X_X
 

كياناز

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
719
امتیاز
3,453
نام مرکز سمپاد
فرزانگـان ۱
شهر
اصفهـان
سال فارغ التحصیلی
96
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميكنم تا وقتي كه "ZedZi(لبو)" نام كاربريشو عوض نكرد و به جاي ِ "laboO" ننوشت لَبو، من laboO رو لابو ميخوندم و فك ميكردم ورژنِ محترمانهِ يابو هست! :D :-"
 

سمپادی_ss

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
321
امتیاز
1,407
نام مرکز سمپاد
.
شهر
.
پاسخ : اعترافگاه !

یه روز داشتم از کنار یه مغازه ای که از این گوشواره و دستبند اینای بدل میفروشن میگذشتم ، بعد یک عدد پرنده نسبتا بزرگ دم در مغازه بود و در هم باز بود :-" من با پا پرنده رو به سمت در هدایت کردم :D :-"
پرنده هم رفت تو ویترین کل دستبند و گردن بند اینارو انداخت :D
صاحبان مغازه هم هر کاری میکردن نمیتونستن بگیرنش و پرنده همچنان بال بال میزد و ویترین رو به هم میریخت! :D
من هم در حالت :-" محلّ وقوع حادثه را ترک نمودم! :-" B-) :>
بعد از چند روز دیدم هنوز ویترین رو درست نکردن :D :-"
 

ZG

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
15
امتیاز
60
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین2
شهر
اصفهان
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم با اینکه می دونستم حضرت عیسی، بابا نداره ولی چون موسی و عیسی از نظر تلفظ مثل همند، با خودم می گفتم که حضرت موسی بابای عیسی است! :-[ :D
 
بالا