علی دلاور
کاربر حرفهای
- ارسالها
- 558
- امتیاز
- 1,114
- نام مرکز سمپاد
- علامه حلی اراک
- شهر
- اراک
- مدال المپیاد
- المپیاد زیست
- دانشگاه
- علوم پزشکی ایران
- رشته دانشگاه
- پزشکی
پاسخ : پاسخ : شخصی نوشته ها
به تقلید از هپی مون و چقدر دوست دارم این سیاهه را با صدای مرحوم شکیبایی بشنوم
یاد باد ان روزگاران که بابا اب می داد و مادر آب
یاد باد انروزگاران که همسایه بقلی مان شهید داشت که هنوز اینقدر دور نبود مثل افسانه از ما دوستانش ان زمان جوان بودند هنوز
یاد باد ان روزگاران که خونه عمویم در پیچ کوچه قدیمی در دهاتی دور در کنار دشتی به سبزی عشق بود و در کنارش انبار کاه و طویله ای بود که صدای ماغ گاو هایش همیشه به گوش می رسید ولی جز خرابه ای از ان نمانده
یاد باد آن روز گاران که هنوز در کتاب ها مان در درس((ذ)) مادر غذارا با چراغ علائدین می پخت
یاد باد ان روزگاران که هنوز دیپلمه وجود داشت و همه در تب دانشگاه نبودند
ان روزگاران که به سبکبالی قاصدک به چابکی غزال به نرمی اب در تماشای باغ گلستان قالی هامان بودیم نه پارکت امروزی
ان روزگاران که هنوز صدای گلچین گیلانی می امد از ورای زمان و مکان و می رسید به وطن به کلاس درس مدرسه محقر مان و سر تعظیم فرو می اورد و زمین ادب می بوسید در برابر فرو تنی نیمکت های سه نفری مان و می گفت((کو دکی ده ساله بودم چست چابک نرم و نازک))
یاد باد انروز گاران که اپل و اچ تی سی هنوز اعلام موجودی نکرده بودند و اخرکلاس به قول خسرو گل سرخی میان اخر کلاسی ها لواشک پخش می شد نه حالا که ته کلاس بچه ها انگری بردز بازی می کنند
یاد باد...
به تقلید از هپی مون و چقدر دوست دارم این سیاهه را با صدای مرحوم شکیبایی بشنوم
یاد باد ان روزگاران که بابا اب می داد و مادر آب
یاد باد انروزگاران که همسایه بقلی مان شهید داشت که هنوز اینقدر دور نبود مثل افسانه از ما دوستانش ان زمان جوان بودند هنوز
یاد باد ان روزگاران که خونه عمویم در پیچ کوچه قدیمی در دهاتی دور در کنار دشتی به سبزی عشق بود و در کنارش انبار کاه و طویله ای بود که صدای ماغ گاو هایش همیشه به گوش می رسید ولی جز خرابه ای از ان نمانده
یاد باد آن روز گاران که هنوز در کتاب ها مان در درس((ذ)) مادر غذارا با چراغ علائدین می پخت
یاد باد ان روزگاران که هنوز دیپلمه وجود داشت و همه در تب دانشگاه نبودند
ان روزگاران که به سبکبالی قاصدک به چابکی غزال به نرمی اب در تماشای باغ گلستان قالی هامان بودیم نه پارکت امروزی
ان روزگاران که هنوز صدای گلچین گیلانی می امد از ورای زمان و مکان و می رسید به وطن به کلاس درس مدرسه محقر مان و سر تعظیم فرو می اورد و زمین ادب می بوسید در برابر فرو تنی نیمکت های سه نفری مان و می گفت((کو دکی ده ساله بودم چست چابک نرم و نازک))
یاد باد انروز گاران که اپل و اچ تی سی هنوز اعلام موجودی نکرده بودند و اخرکلاس به قول خسرو گل سرخی میان اخر کلاسی ها لواشک پخش می شد نه حالا که ته کلاس بچه ها انگری بردز بازی می کنند
یاد باد...